دانشمندان و اهل حال و رياضت، فوائد بيشمار و عوائد بسيار است، و در اعتزال، حرمان از معارف و علومْ بسيار است، و خدمت به خلق- كه از افضل طاعات و قربات است- نوعاً با معاشرات و آميزش دست دهد؛ لكن چون آفات معاشرت بسيار است و انسان نمىتواند نوعاً خود را از آن حفظ كند، مشايخ اهل رياضتْ اعتزال را ترجيح دهند بر عشرت. [1]
و حق آن است كه انسان [2] در اوائل امر كه اشتغال به تعلّم و استفاده دارد، بايد معاشرت با دانشمندان و فضلا كند، ولى با شرايط عشرت و مطالعه در احوال و اخلاق معاشرين. و در بدايات سير و سلوك و اواسط و اوائل نهايات نيز از خدمت مشايخ و بزرگان اهل حال بايد استفادت كند، پس ناچارِ به عشرت است.
و چون به نهايات رسيد، بايد مدتى به حال خود پردازد، و اشتغال به حق و ذكر حق پيدا كند. اگر در اين اوقات، «خلوت با حق» با «عشرت» جمع نشود، بايد اعتزال كند تا كمال لايق از ملكوت اعلا بر او افاضه شود. و چون حال طمأنينه و استقرار و استقامت در خود ديد، و از حالات نفسانيّه و وساوس ابليسيّه مطمئن شد، براى ارشاد خلق و تعليم و تربيت بندگان خدا و خدمت به نوع، به آميزش و خلطه پردازد، و خود را مهيا و آماده كند كه تا مىتواند از خدمت به بندگان خدا بازننشيند.
و همين طور اين دستور كلّى است براى صمت و سكوت و تكلّم و ارشاد، كه در اوائل امر كه خود متعلّم است، بايد به بحث و درس و تعلّم اشتغال پيدا كند،
[1] إحياءُ علوم الدّين، ج 2، ص 226، باب في فوائد العزلة؛ شرح مصباح الشريعة، مولى عبد الرزَّاق گيلاني (ره)، ص 157، باب 24؛ شرح اصول الكافي، صدر المتألّهين شيرازي (ره)، ج 1، ص 368.