شدند و دارند زحمت مىكشند براى اين ملت. اين ملت را هم تشكر از او مىكنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيبانى مىكند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدردانى كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواى مسلح، اين جوانها كه دارند جان خودشان را براى حفظ نواميس شما فدا مىكنند، دارند صحت خودشان را از دست مىدهند و دارند زحمت مىكشند براى حفظ شما، بايد قدردانى بكنند و مىكنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعى الآن ما داريم، وقتى مىرويم جبههها مىبينيم كه جبههها جوانها آن طور مشغول فعاليت هستند و مشغول جانبازى هستند. وقتى مىرويم در بيمارستانها، اين بيمارها آن طور، اين عليلها، اينهايى كه در جنگ معلول شدند، اينهايى كه زخمى شدند، آن طور روحيّه اسلامى دارند. ژاندارمرى آن وقت چى بود، حالا چى هست؟ ارتش آن وقت چى بود، حالا چى هست؟ ستاد ارتش آن وقت كيها بودند، حالا كى هست؟ همه چيز بحمد اللَّه عوض شده است. ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم. آقا، همه دنيا مخالف ماست، ما خودمان بايد با هم باشيم، هستيم با هم، حالا شب نگويند كه معلوم شد همهشان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است.
بيان مباحث اخلاقى و تكرار آنها
انسان، يكى از نكاتى كه در قرآن مكرر هست يا مكررات، براى اينكه، قرآن يك آدمسازى مىخواهد بكند. قرآن تاريخ نيست، اگر تاريخ بود، در تاريخ، كتاب تاريخ، يك قصه را نوشت، ثانياً اگر بنويسند زيادى نوشتهاند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد.
كسانى كه اخلاق مىخواهند براى مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند، بگويند تا توى مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمىشود. يكى از نكات بزرگى كه قرآن كريم، مكررات را مىبينيد دارد، اينها مكررات نيست، سبك انسانسازى اين جورى است، هر صفحه را باز مىكنى دعوت به تقوا، دعوت به خوبى، دعوت به چى، آن صفحه هم باز مىكنى، قصه موسى را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكر