خداى تبارك و تعالى كه إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً[1] از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شكايت فرموده است. من اين مهجوريت و مظلوميت را امروز در حضور شما آقايان محترم عرض مىكنم كه ببينيد چه وضعى اسلام و مسلمين دارند.
قرآن و اسلام مهجور و مظلومند؛ براى اينكه مهجوريت قرآن و مهجوريت اسلام به اين است كه مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى يا بكلى مهجور است و يا بر خلاف آنها بسيارى از دولتهاى اسلامى قيام كردند. از مسائل مهم سياسى قرآن دعوت به وحدت و منع از اختلاف است- با تعبيرهاى مختلفى كه در قرآن كريم هست- منع تنازع بين مسلمين و سران مسلمين است كه نكتهاش را هم فرموده است كه لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ[2]. ما بررسى كنيم به اينكه آيا اين دو اصل مهمى كه دو اصل سياسى مهم اسلامى است، در بين مسلمين چه وضعى دارد. آيا مسلمين اعتنايى كردهاند به اين دو اصل؟ و آيا تبعيتى كردهاند از اين دو اصل مهمى كه اگر اطاعت از آن بكنند، تمام مشكلات مسلمين حل مىشود و اگر اطاعت نكنند فشل مىشوند و رنگ و بويشان از بين مىرود؟
تنازع به جاى اتحاد، در ميان كشورهاى اسلامى
مسلمين دو طايفه هستند؛ يك طايفه ملتهاى اسلامى است، تودههاى مردمى است و يك دسته آنهايى هستند كه حكومت بر اين تودهها مىكنند و سردمدار كشورهاى خودشان هستند. ما بررسى كنيم از اين سردمداران و اين دولتهايى كه در اسلام هر كدام در يك كشورى حكومت مىكنند و همه هم مدعى اسلام هستند و مدعى تبعيت از كتاب اللَّه، ببينيم كه اينها آيا به اين اصل سياسى مهم كتاب اللَّه عمل كردهاند يا پشت كردند و مخالفت. از آن طرف باز يك اصل ديگرى هست كه باز از اصول مهم است كه مسلمين نبايد تحت سلطه كفار باشند. خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است و نبايد مسلمين اين سلطه كفار را قبول بكنند. اين از اصولى
[1] سوره فرقان، آيه 30: «امت من، اين قرآن تو را بكلى متروك و رها كردند»
[2] سوره انفال، آيه 46: «هر گز راه اختلاف و تنازع نپوييد كه در اثر تفرقه ترسو و ضعيف شده، قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد».