... شما كه در مركز هستيد، خانهنشين شدهايد. اصلًا نه حرفى، نه اعلاميهاى. هيچ كار نمىكنيد. شما كه در تهران هستيد، مردم را دعوت به قرآن، يعنى وحدت و يگانگى نمىكنيد. فايدهاش چيست؟ شما بايد مردم را دعوت به قيام كنيد. شما بايد مردم را به اتحاد دعوت كنيد تا موقعى كه مىخواهيم دستور قيام بدهيم آنها آماده باشند تا ريشه شاه و دولت را از ميان برداريم
چرا علماى تهران در مقابل اين گرگهاى درنده سكوت اختيار كردهاند؟ چرا در مقابل اين لا مذهبها كه مىخواهند دينمان را از دستمان بگيرند، سكوت كردهايد؟ چرا در مقابل شاه مملكت كه مىخواهد روحانيت را از ميان بردارد قيام نمىكنيد؟ چرا در مقابل حكام سكوت مىكنيد؟ شما شنيدهايد كه حضرت على خانهنشين شده بود؛ اما دستور اين بوده كه 25 سال خانهنشين بشود. و بالاخره پس از اين مدت، پدر مخالفين را در
[1] به موجب گزارش مندرج در پرونده ساواك، در ادامه اين سند، مولوى (رئيس ساواك تهران) در گزارش محرمانه شماره 5322/ س- ت- مورخ 7/ 3/ 42 خطاب به پاكروان (رئيس كل ساواك و نيز مديريت كل اداره سوم ساواك) مىنويسد: «برابر گزارش ساواك قم در 7/ 3/ 42 آقاى خمينى [به كسى كه حامل نامه و پيام وى به آقاى خوانسارى بوده است] اظهار مىنمايد: به آقاى خوانسارى بگوييد من مىخواهم اعلاميهاى بنويسم. شما هم بايستى در اين اعلاميه شريك باشيد. يعنى بايد آن را امضا كنيد؛ زيرا اگر شما در اين اعلاميه شركت نكنيد، مردم و بخصوص دولت تصور مىكند علما همه با هم مخالف هستند و از اين موضوع براى پيشرفت مقاصد خود سوء استفاده خواهند كرد. پس بايد فكر اساسى بكنيم و همه با هم دست اتفاق بدهيم تا حساب اين لا مذهبها را برسيم، در غير اين صورت دين و ايمان ما در خطر است، و راهى را كه شاه و دولت در پيش دارند لطمه بزرگ و جبران ناپذيرى را به دين اسلام خواهد زد؛ بنا بر اين بايد با اتحاد و اتفاق، جلوى اين خطر بزرگ را گرفته و عليه آنها قيام كنيد. ضمناً اگر هيچ يك از علما در اين امر شركت نمىكنند، به من بگوييد تا من بدانم در مورد مقابله با آنها چه بايستى بكنم».