نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 1 صفحه : 12
كه استادش ابو المعالى درگذشت به درگاه خواجه نظام الملك وزير
سلجوقيان پيوست وى غزّالى را در سال 478 به منصب تدريس در نظاميّه بغداد كه
عاليترين مناصب علمى آن زمان بود منصوب گرديد. غزّالى تا سال 488 به تدريس
در نظاميّه بغداد ادامه داد. در اين سال در احوال روحى او دگرگونى پديد
آمد به گونهاى كه آن دانشمند فقيه و متكلّم برجسته يكباره به يك تن صوفى
وارسته تبديل شد. او در اين زمان همه مناصب و مقامات ظاهرى خود را ترك و
برادرش احمد غزّالى را در نظاميّه بغداد جانشين خويش كرد، و به بهانه سفر
حجّ از بغداد بيرون رفت. از آن تاريخ تا سال 498 در كشورهاى شام، جزيره،
بيت المقدّس و حجاز به سر برد، و مانند صوفيان خرقهپوش و قلندران خانه
بدوش همه جا مىگشت، و اوقات خود را به زهد و رياضت و تأليف و تصنيف
مىگذرانيد. نزديك دو سال در جامع دمشق كه به جامع اموى معروف است معتكف
بود و رفت و روب مسجد و زبالهكشى طهارتگاه آن را انجام مىداد«1». پس از
آن از دمشق خارج و رهسپار بيت المقدّس شد.
بنا به گفته مورّخان بيشتر سالهاى مسافرتش در بيت المقدّس گذشته و
سرانجام در سال 498 از آن جا به حجاز رفته و پس از اداى مناسك حجّ به طوس
بازگشته و ارمغان او در اين سفر ده ساله كتاب احياء العلوم بوده است.
در سال 493 كه صليبيان بيت المقدّس را فتح كردند غزّالى در قلمرو
اين فتنه و احتمالا در بيت المقدس در قبة الصّخرة مشغول رياضت و ذكر و فكر
بوده است. صليبيان در اين شهر قتل عام فجيعى به راه انداختند كه بر اثر آن
دهها هزار تن مسلمان در خون خود غلتيدند. يك اسقف مسيحى در اين باره
مىنويسد: «وقتى من وارد مسجد الاقصى در بيت المقدّس شدم پاى من تا قوزك در
خون فرو رفت و از مشاهده اجساد كشتگان و لاشه كودكانى كه در ميان آنها
ديده مىشدند دچار اندوه شدم. امّا مسلمانانى كه در قبّة الصّخرة پناهنده
شده بودند جان سالم بدر بردند و شايد غزّالى هم يكى از آنها بوده است»«2».
دور نيست كه يكى از اسباب بازگشت غزّالى به طوس گريز از
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 1 صفحه : 12