responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف اسلامی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 27  صفحه : 3

گزيده پژوهش ها در برنامه 53
بهارى رضا

گزيده پژوهش ها در برنامه 53 عزّت و ذلّت رضا بهارى شماره اشتراك1451, از ملاير انسان و عزت نفس عزت نفس از طرفى براى تمام افراد, يكى از بزرگ ترين فضايل و سجاياى اخلاقى است و از طرف ديگر, محرك آدمى در اجراى ساير برنامه هاى اخلاقى و وظيفه شناسى درباره ديگران است; به عبارت ديگر, شرافت نفس علاوه بر آن كه خود از نظر فردى براى كودك و جوان و بزرگ سال يكى از صفات حميده است, مى تواند ضامن اجراى ساير صفات پسنديده در محيط خانواده و آموزشگاه و اجتماع نيز باشد و صاحبش را به مراعات تمام وظايف اخلاقى و انسانى وادار كند. على(ع) مى فرمايد: (النَّفْسُ الدَّنِيَّةُ لاتَنْفَـكُّ عَنِ الدِنائاتِ; كسى كه فرومايه است, از كارهاى پست جدايى ندارد.)1 كودكان مانند بزرگ سالان به شرافت معنوى و شخصيت خود علاقه دارند و اگر به آن ها اهانت شود و يا به حيثيتشان آسيبى برسد, سخت رنجيده خاطر و خشمگين مى شوند. والدين و مربيان اگر بخواهند به كودكان دستورى بدهند يا در خانه, رياست خود را اثبات كنند, بايد مراعات شرافت كودكان را بكنند و طورى رفتار كنند كه عزت نفس آنان لطمه نخورد و شخصيتشان سركوب نشود. كشورى كه مقررات و حقوق مردم را در كمال صراحت تعيين مى كند و به احدى اجازه نمى دهد از مرز خود تجاوز كند, كشورى كه قوانين آن تمام طبقات مردم را محترم شناخته و به همه افراد در حدود قانون, آزادى و امنيت داده و تا كسى به حق ديگرى تعدى نكند, مورد تعقيب قانونى و مجازات واقع نمى شود, محيط مساعدى را براى پرورش عزت نفس و شرافت انسانى فراهم كرده است. در چنين كشورى مردم بدون اضطراب و نگرانى و دور از ذلت و زبونى زندگى مى كنند و با اتكاى به قانون, پيوسته از آرامش خاطر و اطمينان نفس بهره مندند. امير ثامنى شماره اشتراك5659, از سنقر حقيقت عزت حقيقت عزت در درجه نخست قدرتى است كه در دل و جان انسان ظاهر مى گردد و او را از خضوع و تسليم و سازش در برابر طاغيان و ياغيان باز مى دارد, قدرتى كه با داشتن آن هرگز اسير شهوات نمى شود و در برابر هوا و هوس سر فرود نمى آورد, قدرتى كه او را به مرحله نفوذناپذيرى در مقابل زر و زور ارتقا مى دهد. انسان به طور فطرى به عزت و كرامت نفس خود گرايش دارد; يعنى يك شرافت و ارزشى را در نفس خويش احساس مى كند كه به سبب آن از رذايل و پستى ها گريزان است. عزت نفس همان احساس ارزش مند بودن و احساس كرامت و بزرگوارى و شرف و آبرو است. فلسفه بعثت پيامبر(ص) همان گونه كه خود فرموده اند, براى همين بوده است: (اِنّى بُعِثْتُ لأُتَمِّمَ مَكارِمَ الأخْلاقِ; من برانگيخته شدم تا روح بزرگوارى را در وجود شما كامل كنم.) انسانِ كريم انسانى است كه عزت نفس دارد و از پستى ها و زشتى هايى مثل دروغ, تهمت, غيبت, فحش و صفات ناپسند ديگر رذايل گريزان است. (عزيز) به معناى نفودناپذير است و انسان عزت مند هرگز به خود اجازه نمى دهد كه زشتى ها در شخصيت وى نفوذ كند. انسانى كه شايستگى خليفه خدا شدن در روى زمين را پيدا كرده است بايد عزت و بزرگوارى, فتوت و سخاوت, مروت و شرافت در او به بالاترين درجه تجلى يابد; چنان كه اين صفات در شخصيت انبيا و ائمه معصومين(ع) به طور كامل ظهور پيدا كرده است. انسان, مظهر اسما و صفات الهى در عالم طبيعت است. شرافت تكوينى و ذاتى انسان همان نفخه روح خداوندى در اوست: (وَنَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحى).2 فاطمه محمدى شماره اشتراك2964, از قزوين عزت نفس نيازى فطرى اسلام در تمام برنامه هاى عبادى و اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى خود, عزت نفس را منظور كرده است و ناديده گرفتن آن را در هيچ شرايطى نمى پذيرد. امام صادق(ع) مى فرمايد: (خداوند تمام كارهاى مسلمان را به خود او واگذار كرد, ولى به او اختيار نداده كه خود را خوار كند.)3 البته احساس ارزش مندى يا عزت نفس, نياز فطرى انسان است. (آبراهام مازلو), روان شناس معروف, در كنار نيازهاى جسمانى, نيازهاى ايمنى, نياز به عشق و محبت, تعلق به ديگران و نياز به احترام و شأن اجتماعى را مطرح كرده است. او مى گويد: (تمام افراد در جامعه ما, ميل يا نيازى به عزت نفس يا احترام به خود يا احترام به ديگران دارند. آنان نيازمند آنند كه خويشتن را ارزش مند بيابند و اين ارزش مندى بر پايه محكم و استوارى بنا شده باشد. از اين رو مى توان اين نيازها را به دو گروه فرعى طبقه بندى نمود: نخست, ميل به توانايى, ميل به موفقيت, ميل به كاردانى, ميل به مهارت و شايستگى, نياز به اطمينان در رويارويى با دنيا و نياز به استقلال و آزادى; دوم, آن چيزى كه مى تواند نياز به اعتبار, قدر و مقام, افتخار و آوازه نفوذ, توجه, اهميت, بزرگى, وقار و قدردانى خوانده شود.)4 بهيه شهبازيان شماره اشتراك2676, از ايوان غرب عزت نفس چيست؟ عزت نفس يكى از معيارهاى اصلى اخلاق از نظر اسلام است و به عنوان خصلت فردى يا روحيه جمعى به معناى مقهور عوامل بيرونى نشدن, صلابت نفس, كرامت و والايى روح انسانى و حفظ شخصيت است. آنان كه از عزت نفس بهره مندند, تن به پستى و دنائت نمى دهند, چرا كه ستم پذيرى, تحمل سلطه باطل و سكوت در برابر تعدى و زير بار منّت انسان هاى پست رفتن و تسليم فرومايگان شدن همه و همه, از ذلت نفس و زبونى و حقارت روح سرچشمه مى گيرد. انسان هاى عزت مند براى حفظ كرامت خود, گاهى جان مى بازند.5 منظور از عزت و كرامت و ارجمندى نفس اين است كه آدمى در مراحل خودسازى و حركت نفسانى خود, برخى از كارها را با كرامت و ارجمندى و مقام انسانى خويش ناسازگار مى يابد و شخص عزت مند و كريم بايد با اين موانع دست و پنجه نرم كند; مثلاً او به روشنى مى يابد كه حسد, آدمى را در درون خود زبون مى كند و حسود كسى است كه نمى تواند پيشرفت ديگران را تحمل كند. تنها عكس العمل چنين فردى اين است كه بكوشد تا در كار ديگران اخلال ايجاد كند, تا آن ها همچون خود او محروم شوند و تا به اين منظور پست خود نرسد, از پاى نمى نشيند. اين بى ارزشى و كم ظرفيتى يك انسان است كه چشم نداشته باشد موفقيت ديگران را ببيند. بنابراين چنين شخصى كه در پى عزت و كرامت خويش است, نبايد حسادت را در دل خود جاى دهد. مريم نساج شماره اشتراك2669, از نجف آباد ويژگى هاى انسان عزيز 1. عزت نفس: نفس خود را بزرگ و عزيز مى دارد و از خوارى و گناه مى گريزد. 2. قناعت: قناعت را ثروتى بزرگ مى داند. امام على(ع) فرمود: قناعت, مالى است كه تمام شدنى نيست. 3. بى نيازى از مردم: نه تنها چشم داشتى به مال مردم ندارد, بلكه شرف و بزرگى را در بى نيازى از آن ها مى داند. 4. كار و تلاش: از كار نمى گريزد و به تلاش و زحمت خود متكى است. 5. استقلال: در انجام امور, تابع هوا و هوس ديگران نيست و با كمك عقل و مشورت با خردمندان تصميم مى گيرد. 6. تواضع: آدمى متواضع و خاكسار است و هيچ گاه غرور و عجب در خود راه نمى دهد. 7. شجاعت: چون خود را در پناه عزت خدا مى بيند, از اين رو با اقتدار الهى به كارهاى بزرگ اقدام مى كند. 8. اطمينان نفس: چون خداوند را مدبر امور مى داند, لذا در فراز و نشيب هاى دنيا, غم و اندوه را به خود راه نمى دهد. عزت و ذلت در قرآن و حديث (عزت) حالتى است كه مانع مغلوب شدن انسان مى گردد و در اصل از (عزاز) به معناى سرزمين صلب و محكم و نفوذناپذير گرفته شده است. عزت بر دو گونه است: گاه عزت, ممدوح و شايسته است; چنانچه ذات پاك خدا را به عزيز توصيف مى كنيم و گاه عزت, مذموم است و آن نفوذناپذيرى در مقابل حق و تكبر از پذيرش واقعيات مى باشد و اين عزت در حقيقت, ذلت است. در حالت امام حسن(ع) مى خوانيم كه در ساعات آخر عمرش هنگامى كه يكى از يارانش به نام (جنادة بن ابى سفيان) از او اندرز خواست, نصايح ارزنده و مؤثرى براى او بيان فرمود: (وَإذا اَرَدْتَ عِزّاً بِلا عَشِيرَةً وَهَيْبَةً بِلا سُلْطَان فَاخْرُجْ مِنْ ذِلِّ مَعْصِيَةِ اللّهِ إلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ; هرگاه بخواهى بدون داشتن قبيله, عزيز باشى و بدون قدرتِ حكومت, هيبت داشته باشى, از سايه ذلت معصيت خدا به در آى و در پناه عزت اطاعت او قرار گير.) سميه بهارى شماره اشتراك1668, از اراك عزت در كلام پيشوايان امام صادق(ع) مى فرمايد: (همانا خداوند متعال همه كارهاى مؤمن را به خود مؤمن واگذار نمود, مگر اين كه به او اجازه نداده كه خود را ذليل كند.)6 و در جاى ديگر امام سجاد(ع) مى فرمايد: (دوست ندارم داراى شتران سرخ موى (و ثروت كلان) باشم, ولى در برابر تحصيل آن لحظه اى تن به ذلت دهم.)7 امام محمد باقر(ع) مى فرمايد: (حاجت خواستن از مردم, موجب سلب عزت خواهد شد و قطع اميد از آنچه در دست مردم است, مايه عزت مؤمن در دينش مى باشد.)8 ييكى از اصحاب حضرت رضا(ع) به نام احمد بن محمد ابن ابى نصر به آن حضرت عرض كرد: قربانت گردم, براى اسماعيل بن داوود نامه اى بنويس تا مرا از اموال دنيا بهره مند سازد. امام رضا(ع) فرمود: (دريغم مى آيد كه از او و امثال او چيزى را تقاضا كنى, ولى بر مال من تكيه كن و خود را بى نياز ساز.)9 روزى ابراهيم خليل(ع) وقتى به خانه بازگشت, مرد يا شبيه مردى را در خانه ديد, پرسيد: كيستى و با اجازه چه كسى وارد خانه شده اى؟ او سه بار جواب داد: با اجازه پروردگار به خانه وارد شده ام. حضرت ابراهيم(ع) دريافت كه او جبرئيل است, خدا را شكر كرد. جبرئيل گفت: خداوند مرا به سوى بنده اى فرستاده تا او را كه خليل خود نموده, مژده بدهم. ابراهيم فرمود: او كيست تا خدمت گزارش گردم. جبرئيل فرمود: او تو هستى. ابراهيم گفت: براى چه خليل خدا شده ام؟ جبرئيل فرمود: (براى اين كه هرگز از كسى تقاضا و سؤال نكردى و هرگز كسى از تو سؤال نكرد, مگر اين كه پاسخ مثبت به او دادى.)10 ليلا سليمانى شماره اشتراك2965, از قزوين نقش خانواده و مدرسه در شكوفايى عزت نفس كرامت و عزت نفس, يكى از تمايلات عاليه انسانى است كه در نهاد انسان ها به وديعت گذاشته شده و ريشه در ذات فطرت دارد. خداوند در قرآن مى فرمايد: (وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنى آدَمَ; و به تحقيق انسان ها را گرامى و بزرگ داشتيم.) روشن است كه استعداد عزت نفس در وجود انسان نهفته است, اما در شكوفا ساختن و به فعليت رساندن آن, عامل انسانى نيز دخيل مى باشد. از آن جايى كه بشر به عزت نفس متمايل است و از هرگونه ذلت و فرومايگى متنفر مى باشد, درصدد است تا اين تمايل درونى را از قوه به فعل تبديل كند. در اين خصوص, خانواده, آموزشگاه, معلم, دوست و خود انسان نقش بسزايى دارند. پدر و مادر بايد فضاى منزل را آن چنان آماده سازند تا عزت نفس را در نهاد فرزندان پرورش داده و با آنان به گونه اى رفتار كنند كه عزيز النفس بار آيند. معلم نيز با احترام گذاشتن به شخصيت و شرافت و عزت دانش آموزان و تشويق آنان به كارهاى پسنديده, در شكوفا شدن عزت نفس و كرامت آنان كمك نمايد. اگر اين آگاهى و آمادگى در آموزگاران نباشد, قطعاً محيط آموزشگاه نيز براى محصلين ذلت بار خواهد بود. اگر اعضاى خانواده, معلم و دوست, داراى عزت نفس و مناعت طبع و شرافت اخلاقى باشند, طبعاً فرزندان و دانش آموزانى كه در آن محيط تربيت مى شوند با شرافت و كرامت پرورش خواهند يافت. حسين جعفرى شماره اشتراك5663, از كرمان نقش خانواده و مدرسه در شكوفا ساختن عزت نفس از عوامل سازنده شخصيت آدمى, محيط خانواده و به خصوص دامان پر مهر پدر و مادر است كه هركدام نقش خاصى در تعليم و تربيت فرزندان خويش به ويژه در شكوفا ساختن عزت نفس آنان دارند. از آن جا كه در مكتب اسلام به عزت نفس اهميت شايانى داده شده است, يكى از بهترين ارث هايى كه پدر و مادر مى توانند براى فرزندان خود باقى بگذارند, پرورش روحيه عزت نفس در فرزندان است. پدر و مادر بايد با ارزش مند دانستن شخصيت فرزندانشان از طريق آموزش آداب اسلام و اخلاق نيك و صفات پسنديده, در ارتقاى عزت نفس آنان بكوشند. معلمان و مربيان نيز مى توانند در شكوفايى عزت نفس دانش آموزان تأثير بسزايى داشته باشند, زيرا آنان از حركات و رفتار معلم و مربى خويش الگوبردارى مى كنند. همان معلم بود كه معاويه دوم (فرزند يزيد) را چنان تغيير داد كه بعد از مرگ پدرش به پيامبر^ و حضرت على(ع) درود فرستاد و پدرش را ناحق معرفى كرد. مهناز ميرعالى شماره اشتراك5872, از انديمشك عوامل عزت آفرين در اين كه انسان موجودى اجتماعى است و همواره به ديگر افراد جامعه نياز پيدا مى كند, شكى نيست. متأسفانه بعضى به جاى عزت نفس, در راه خودخواهى, خودپرستى و تكبر قرار گرفته اند و طلب كمك از ديگران را حتى در حساس ترين موارد هم امرى ضد ارزش نمى دانند, در حالى كه در اخلاق اسلامى, محور و آن نقطه اى كه اسلام به آن تأكيد مى كند, كرامت و عزت نفس است. عوامل عزت آفرين عبارت اند از: 1. توجه به خلقت و آفرينش انسان: اگر انسان پى به ارزش وجودى خود ببرد و بداند كه خداوند به هنگام آفرينش آدم, از روح خود در كالبد او دميده و براى چنين آفرينشى به خود مباهات كرده است, پى به عزت و عظمت خود مى برد. 2. ايمان و توكل به خدا: كسى كه ايمانى قوى دارد و در كارها به خداوند توكل مى كند, در مقابل مشكلات ايستادگى بيشترى دارد و به هنگام بى نيازى, قبل از اين كه دست حاجت به سوى ديگران دراز كند, به خداوند توكل مى كند و عزت نفس خود را حفظ مى كند. 3. قناعت و احساس بى نيازى: قناعت چيزى است كه از حس زيان طلبى در انسان جلوگيرى مى كند. استاد جلال الدين همايى (سنا) در يكى از شعرهايش مى گويد: آن كس كه سر به جيب قناعت فرو نبرد بگــذار تــا بـه چــاه مذلـت فرو رود از بهـر دفع غـم به كسى گـر بـرى پنـاه هـم غم به جـاى مــاند وهـم آبـرو رود 4. توجه به موفقيت هاى شخصى: (براى دست يابى به يك عزت نفس صحيح بايد به موفقيت هاى گذشته خود در زندگى تمركز داده, شكست ها و نقاط منفى خود را فقط به عنوان تصحيح كننده اى براى راهنمايى به سوى هدف هايى كه داريم, به حساب آوريم.)11 توجه به موفقيت ها در هر زمينه اى باعث مى شود كه انسان به خود مباهات كند و موجب تقويت عزت نفسش گردد. كبرى بهارى شماره اشتراك2057, از ملاير خداوند شرافت و عزت نفس را در نهاد آدمى قرار داده است, اما اگر اين عزت نفس بارور نگردد و از قوه به فعل تبديل نشود, در همان طفوليت و كودكى از بين مى رود. بايد انسان به پاس شكرانه اين نعمت كارى كند تا اين ثروت خدادادى به كمال اوج خود برسد و اين ممكن نمى شود مگر اين كه انسان, آن را بر پايه و اساس محكمى استوار كند. در اين جا به برخى از عوامل عزت آفرين اشاره مى كنيم: 1. تقويت ايمان: از آن جا كه سرچشمه بسيارى از ذلت ها و شكست هاى روحى و روانى از ضعف ايمان به شمار مى رود, تقويت آن نيز موجب پيدايش شوكت و شرافت است. امام صادق(ع) مى فرمايد: (فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزاً وَلايَكونُ ذَليلاً, اِنَّ المُؤمِن اَعَزُّ مِنَ الجَبَل12…; مؤمن همواره عزيز است و هيچ گاه تن به خوارى نمى دهد. مؤمن از كوه بلندپايه تر و عزيزتر است, زيرا لااقل يك تكه از كوه را مى توان با كلنگ كند, ولى با هيچ كلنگى نمى شود يك قطعه از روح مؤمن را جدا و روح او را كوچك كرد.) 2. صبر: بسيارى از شكست ها و تن به ذلت دادن ها از بى حوصلگى و بى صبرى انسان سرچشمه مى گيرد. انسان مؤمن و عزيز بايد صبور و متين باشد و در مقابل مشكلات عنان صبر را از دست ندهد. على(ع) مى فرمايد: (شهوت هاى نفسانى, بيمارى هاى كشنده هستند و بهترين دواى آن ها, انتخاب صبر و خوددارى از آن هاست.)13 3. بى نيازى از خلق: بى نيازى از مردم و دست پيش اين و آن دراز نكردن نيز از عوامل مهم عزت است. انسان نبايد براى برآورده شدن نيازهايش خود را به ذلت بيندازد, چون خداوند او را عزيز آفريده است. از امام حسين(ع) پرسيدند: عزت مرد در چيست؟ فرمود: (عزت مرد در اين است كه به مردم احساس احتياج نكند.)14 4. كار و شغل شريف: انسانى كه شاغل است و كارى شرافت مندانه دارد, علاوه بر اين كه امور زندگى خود را به خوبى مى گذراند, براى خود و خانواده اش عزت مى آفريند. امام صادق(ع) به شخصى فرمود: چه شده كه تو را مى بينم اول صبح عزت خود را ترك كرده اى؟ آن مرد پاسخ داد: به تشييع جنازه اى رفته بودم. حضرت فرمود: اول وقت دنبال كار رفتن را رها نكن. معصومه محمد بيگى شماره اشتراك8228, از ملاير علل و عوامل متعددى مى تواند محيط را دگرگون كند و در اوضاع و احوال فرد و جامعه اثر بگذارد. حضرت على(ع) ضمن خطبه ها و نامه هاى خود پاره اى از آن علل را بيان كرده است كه به چند نمونه اشاره مى كنيم: الف) انقلاب يكى از عواملى كه در اجتماع اثر بنيادى دارد و تحولات بسيار عظيمى به بار مى آورد, انقلاب است. انقلاب, اوضاع جامعه را زير و رو مى كند, معيارها و ضوابط را تغيير مى دهد و ارزش هاى نو را جايگزين آن ها مى كند. على(ع) مى فرمايد: (خداوند به وسيله پيامبر اكرم(ص), كينه هاى درونى مردم عصر جاهليت را در ضميرشان دفن كرد و آن ها را از اثر انداخت و روابط جاهلانه را از بين مردم برانداخت و ذلت و خوارى را به عزت برگرداند و هم عزت را به ذلت تبديل كرد.)15 ب) جهاد دومين عاملى كه ترك آن در عزت و ذلت فرد و اجتماع تأثير اساسى دارد, جهاد است. على(ع) مى فرمايد: (جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را به روى اولياى خود گشوده است. جهاد, لباس تقوا و زره محكم و نگهبان مطمئن است. كسى كه از روى بى اعتنايى از آن اعراض كند و به وظيفه مقدس سربازى عمل نكند, خداوند بر وى جامه ذلت مى پوشاند, بلايى او را دربرمى گيرد و به حقارت و خوارى شديد دچار مى شود.)16 ج) رابطه حكومت و مردم سومين عامل كه مى تواند منشأ عزت و ذلت شود و در شرايط متفاوت, موجبات بزرگى و عظمت يا خوارى و حقارت گروه يا جامعه را فراهم آورد, چگونگى رابطه مردم با حكومت و حكومت با مردم است. حضرت على(ع) در خطبه 207 نهج البلاغه به اين مهم اشاره كرده است. روابط عادلانه مى تواند مردم و هيئت حاكم را به اوج عزت و عظمت برساند و از آزادى و رفاه زندگى بهره مندشان كند. برعكس, روابط ناصالح و ظالمانه مى تواند آنان را به حضيض ذلت و بدبختى سوق دهد و موجبات سيه روزى و محروميتشان را فراهم كند. محمد ميقانى نژاد شماره اشتراك5560, از على آباد كتول عوامل عزت آفرين و ذلت آور 1. راست گويى: امام حسين(ع) مى فرمايد: (الصِدْقُ عِزٌّ والكِذْبُ عَجْز; راستى عزت است و دروغ از ناتوانى است.) 2. پاك دامنى: آدمى كه بى عفت و بى غيرت است, كرامت و شرافت خودش را از بين مى برد: (وَعِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غيرَتِهِ; پاك دامنى هركسى به اندازه غيرت اوست.) 3. غيبت: امام على(ع) مى فرمايد: (اَلغْيبَةُ جَهْدُ العَاجِز; غيبت حداكثر كوشش هاى آدم هاى ناتوان است). انسان شريف و قوى و كسى كه احساس عزت و قدرت مى كند, پشت سر مردم بدگويى نمى كند. آدم هاى ضعيف, ذليل, و ناتوان هستند كه وقت خودشان را به غيبت كردن مى گذرانند. 4. بنده كسى بودن: امام على(ع) در نهج البلاغه, نامه31 به پسر بزرگوارش امام حسن(ع) مى فرمايد: پسرم! هرگز در دنيا بنده كسى نباش, زيرا خداوند تو را آزاد آفريده است. 5. درخواست از ديگران: متأسفانه بعضى انسان ها براى رفع نيازهاى خود به ويژه مشكلات اقتصادى, دست حاجت مندى به سوى ديگران دراز مى كنند. پيامبر اكرم^ فرمودند: (اُطلُبوا الحَوائِجَ بِعِزَّةِ الأنْفُسْ; حاجت هايتان را بخواهيد, ولى عزت نفس خود را از دست ندهيد.) ناصر موسوى شماره اشتراك2248, از ملاير آثار عزت و ذلت در فرد عزت و ذلت دو صفتى هستند كه اثر بسزايى در روح و روان انسان مى گذارند. انسان بايد روح و نفس خود را گرامى بدارد و به صفت پاك عزت نفس مزيّن بنمايد. زيرا در اين صورت است كه, همه فضيلت هاى انسانى در درون او ريشه مى دواند و باعث مى شود كه انسان به رشد و كمال انسانى شرفياب شود. آثار فردى ذلت نفس اگر انسان خود را محترم نشمارد و روح و روان خويش را به آلودگى ها و پستى ها بكشاند, بدون شك به دنبال كارهاى ذلت آور مى رود و هيچ قيد و شرطى را براى خويش رعايت نمى كند; مثلاً در هر زمان و مكان كه برايش موقعيت پيش مى آيد, از ديگران بدگويى مى كند تا خود را خوب جلوه دهد. تهمت و ناسزاگويى نيز براى او مواردى زيبا و خوب به حساب مى آيد و از دورويى و نفاق پرهيز نمى كند. على(ع) مى فرمايد: (نِفاقُ المَرْءِ مِنْ ذلّ يجِدُهُ فى نَفْسِهِ; دورويى ناشى از حقارت و ذلتى است كه منافق آن را در خود احساس مى كند.)17 دروغ نيز يكى ديگر از آثار ذلت نفس به شمار مى رود. پيامبر اكرم(ص) در اين باره مى فرمايد: (لايُكَذِّبُ الْكَاذِبُ إِلاّ مِنْ مَهانَةِ نَفْسِهِ عَلَيْهِ; دروغ گو دروغ نمى گويد مگر به سبب حقارتى كه در وجودش احساس مى كند.)18 آثار عزت و ذلت در جامعه افراد جامعه اگر داراى صفت نيك و پسنديده عزت نفس باشند, جامعه را به طرف پيشرفت و ترقى هدايت مى كنند. در چنين جامعه اى اكثر مردم زندگى راحتى خواهند داشت, چون همه آن افراد در مقابل هم نوعان خود احساس مسئوليت مى كنند و با مهرورزى و محبت, فضاى آن جامعه را مملو از روح فداكارى مى كنند. جامعه اى كه در آن روح فداكارى زنده باشد, بدون شك جامعه اى موفق و پيروز خواهد شد و به طرف رشد فرهنگى, علمى و معنوى حركت خواهد كرد. صفاتى همچون: مراعات حقوق شخصى و اجتماعى, احترام متقابل, تواضع ثروت مند در مقابل فقير نيز از جمله آثار عزت نفس در جامعه به شمار مى روند. عبدالحميد ثامنى شماره اشتراك725, از سنقر آثار عزت نفس وسعت ديدى كه با پرورش روحيه بزرگوارى و كرامت نفس حاصل مى شود موجب مى گردد فرد آبرو و اعتبار و ارزش والايى براى خود قائل شود. هرگاه به چنين شخصى ضربه اى حقارت آميز وارد شد, عكس العمل و مقاومت نشان داده و هرگز تن به ذلت تحقير شخصيت خويش نمى دهد. رفتار خوب و كارهاى خير به طور طبيعى در انسان ايجاد احساس كرامت و ارزش مندى مى كند. طى شناخت ارزش هاى والا و انس با آن ها, آدمى شخصيتى بالنده و سعه وجودى گسترده اى پيدا مى كند و به مرحله اى مى رسد كه فرد تنها در ارتباط با مبدأ آفرينش احساس آرامش و رضايت مندى و ارزش مندى مى نمايد و خود را كم كم به كانون عزت نزديك مى بيند. اين امر, گرايش به كارهاى خير را در انسان تقويت كرده و تحمل سختى ها و مشكلات را براى دست يابى به ارزش هاى متعالى سهل و ساده مى گرداند.19 از ديگر آثار و نشانه هاى عزت نفس به طور خلاصه مى توان به موارد زير اشاره كرد: 1. برخورد مثبت و خوش بينانه و پر انرژى با زندگى; 2. گرايش به تلاش براى انجام تجارت جديد; 3. احساس اعتماد به شايستگى هاى خود; 4. آگاهى و پذيرش واقع بينانه توانايى ها و ضعف هاى نسبى خود; 5. توان ارزيابى بى طرفانه از اعمال خود; 6. بى نيازى از تشويق ديگران; 7. توانايى پذيرش انتقاد بدون اين كه دچار خشم و حالت تدافعى شود; 8. توانايى تحمل شكست بدون تسليم; 9. ارزش قائل شدن و احترام گذاشتن به خود; 10. ايجاد اين احساس كه خودش در كنترل زندگى نقش دارد نه ديگران; 11. رفتارى درست و منطقى توأم با پذيرش ديگران; 12. صداقت و راست گويى: سيدالشهدا(ع) فرمود: (الصِّدْقُ عِزٌّ والكِذْبُ عَجْز; صداقت, بزرگوارى, و دروغ, عجز و ناتوانى است.) رضوان حاجى شرفى شماره اشتراك1274, از اهواز حركت امام حسين(ع) و عزت خواهى حركت امام حسين(ع), حركت عزت بود; يعنى عزت حق , عزت دين, عزت آن راهى كه پيغمبر(ص) ارائه كرده بود. امام حسين(ع) مظهر عزت بود و چون ايستاد, مايه فخر و مباهات هم بود. اين است عزت و افتخار حسينى. گاهى انسان فقط حرف مى زند, اما پاى آن نمى ايستد و عقب نشينى مى كند, اين ديگر نمى تواند افتخار كند. افتخار متعلق به آن انسان و متعلق به آن ملت و جماعتى است كه پاى حرفشان بايستند و نگذارند طوفان ها و مشكلات و موانع, سستشان كند. امام حسين(ع) عزيز بود, چون در راه خدا و براى خدا تا پاى جان ايستادگى كرد. رمز ارجمند شدن انسان مؤمن داراى جايگاه والا و ارزش مندى است. امام صادق(ع) مى فرمايد: (اَلمُؤْمِنُ يَكونُ عَزيزاً وَلايَكونُ ذَليلاً).20 عزت مؤمن در گرو شاخصه هايى است كه بيان مى شود. 1. ايمان: ايمان, عامل سربلندى و تكامل انسان است. ايمان, اعتقاد قلبى به خدا و فرامين او, همراه با تسليم است كه ارمغان اين پيروى و طاعت, عزت مندى است. پيامبر گرامى اسلام^ مى فرمايد: خداوند هر روز چنين خطاب مى كند: من پروردگار عزت مند شمايم, هركس خواهان عزت است, از خداى عزيز پيروى كند. 2. كار شايسته: عمل, سازنده شخصيت انسان و وسيله سرافرازى او به شمار مى آيد. از نظر قرآن, عملى قبول است كه انسان را به سوى شاهراه هدايت و نور بكشاند كه بدان (عمل صالح) مى گويند. 3. خويشتن دارى: پرهيزكارى و مراقبت از خود, وسيله اى براى عزت مندى و سربلندى است; آن گونه كه على(ع) عزتى را بالاتر از عزت خويشتن دارى نمى داند. در فرهنگ قرآن, تقوا يگانه معيار ارزش گذارى و ملاك برترى فرد بر ديگران است: (إنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّهِ أتْقَيكُمْ).21 ستيز با باطل, ايستادگى در برابر مشكلات و پيروى از رهبران دينى از ديگر شاخصه هاى عزت نفس در انسان هستند. طيبه بهارى شماره اشتراك1243, از اراك عزت مؤمن به طور كلى از نظر اسلام نفس مؤمن عزيز و محترم است. مؤمن بايد از شرافت خود دفاع كند و در مقابل عواملى كه نفس او را خوار و ذليل مى كند, ايستادگى كند. او بايد در غلبه بر نفس خود آن قدر تلاش كند تا پليدى ها اجازه ورود به آن را نداشته باشند. امام على(ع) مى فرمايد: (غلبه هواهاى نفسانى بزرگ ترين هلاكت است و غلبه بر آن ها, بهترين مالكيت ها.)22 حسين نادرى شماره اشتراك2719, از على آباد كتول متأسفانه در دنياى امروز و در ميان مسلمانان بعضى از كشورها هستند كه به دليل عدم توجه به خدا و قدرت لايزال او و نيز رغبت بى حد و حصر به دنيا و تجملات آن, عزت و شرافت را متعلق به قدرت مندان مى دانند; مثلاً بعضى از كشورهاى حاشيه خليج فارس, آمريكا را آقا و سرور خود دانسته و همه نعمت هاى خود را از بركت وجود او مى دانند و معتقدند با وجود آمريكا, امنيت ما تأمين مى شود. به همين دليل اين كشورها مرزهاى خود را به روى آمريكاييان گشوده اند و آن ها را آزاد گذاشته اند تا هر كار كه دوست دارند انجام دهند, و حتى پايگاه هاى نظامى در اختيار آنان قرار مى دهند تا عليه ملت هاى مسلمان و بى دفاعى چون فلسطين استفاده كنند. پى نوشت ها: 1 ـ فهرست غررالحكم و دررالكلم, ص117. 2 ـ ص(38) آيه 72. 3 ـ فروع كافى, ج5, ص63. 4 ـ روان شناسى شخصيت سالم, ترجمه شيوا رويگردان, ص154. 5 ـ برگرفته از: جواد محدثى, پيامهاى عاشورا, پژوهشكده تحقيقات اسلامى, ص13 و69. 6 ـ فروع كافى, ج5, ص139. 7ـ مستدرك الوسائل, ج2, ص462. 8 ـ بحارالانوار, ج75, ص112. 9 ـ وسائل الشيعه, ج6, ص394. 10 ـ بحارالانوار, ج12, ص13. 11 ـ دنيس و تيلى, روانشناسى پيروزى, ترجمه ع.شقايق, ص46. 12 ـ اصول كافى, ج5, ص63. 13 ـ انشراح(94) آيه 5. 14 ـ به نقل از: سيد مجتبى موسوى لارى, رسالت اخلاق در تكامل انسان, ص345. 15 ـ نهج البلاغه, خطبه96. 16 ـ همان, خطبه 27. 17 ـ تصنيف غررالحكم و دررالكلم, ص458, حديث10485. 18 ـ بحارالانوار, ج77, ص212. 19 ـ رضا فرهاديان, والدين و مربيان مسئول, ص308. 20 ـ تهذيب الاحكام, ج6, ص179. 21 ـ حجرات(49) آيه 13. 22 ـ غررالحكم و دررالكلم, ج2, ص702.

نام کتاب : معارف اسلامی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 27  صفحه : 3
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست