ششم: مراد از «هرّ» چيزى است كه موجب شرارت و بىحيائى مىشود، و «برّ» چيزى است كه موجب نيكى و احسان مىگردد [2].
و بر تقدير فتح هر دو؛ «هرّ» به معنى كراهت و شرّ است و «برّ» به معنى محبّت و خير است [3].
و بر تقدير ضمّ هر دو؛ «هرّ» چيزى است شبيه برّ، و «برّ» گندم است.
از آنچه گفتيم معلوم شد كه كم كسى هرّ و برّ را شناخته است.
سؤال قيز [117]:
هرگاه بعضى از اعضاى غسل يا وضو جبيره باشد و نزع آن به جهت شكسته يا جراحت مضرّ باشد يا ممكن نباشد؛ چه كند؟
جواب:
هرگاه طاهر باشد يا تطهيرش ممكن بود؛ بعد از تطهير و اجراى آب بر آن غسل وضوء و غسل را به عمل آورد، و اگر رسانيدن آب مضرّ يا ممتنع باشد، به دست تر به نيّت مسح جبيره را مسح كند، و اگر جبيره نجس باشد و تطهيرش ممكن نباشد چيز پاكى بر آن گذارد و بر آن مسح كند، و همچنين در مواضع ممسوحه در وضوء، و اگر در جبيره عدول به تيمّم كند نيز جايز است- على اشكال- و احوط عدم عدول است با امكان طهارت به مسح جبيره، و غايت احتياط جمع است ميان هر دو.
سؤال قيح [118]:
هرگاه سگى تنورى [4] را بليسد تطهير آن به چه نحو بايد كرد؟
جواب:
بعد از ازالۀ لعاب دهنش هرگاه در آنجا باشد به اجراء كرّ يا جارى يا باران؛ بلا شبهه پاك مىشود. و در تطهيرش به آب قليل خلاف و اشكال