responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 2  صفحه : 191


اى عايشه ، چگونه ديدى كار خود را كه خود را بر حق زدى ؟
عايشه گفت من الحال بحقايق احوال خود مطلع و بينا گشتم ، از آن جهت كه تو مغلوب گشتى و ما غالب از اين ظاهر شد كه بمضمون : الحق يعلو حق با منست .
عمار گفت : اى عايشه بصيرت من از تو بغايت زيادت است ، و الله كه اگر شما ما را ميزديد تا اينكه ما را از اين ولايت اخراج نموده به هجر مىرسانيد هر آينه بر ما معلوم است كه ما بر حق و شما بر باطليد .
عايشه گفت : بخيالت چنين ميرسد اى عمار ، اتق الله بخداى بپرهيز و با ما بحرب و جنگ مستيز كه دين خود را بواسطه ء خاطر ابن ابى طالب از دست دادى .
و در بعضى از كتب اللغات منقول است كه هجر اسم شهريست ما بين قطيف و بحرين ، و صاحب صحاح اللغه چنين قلمى نمود كه : هجر اسم شهرى است ، ليكن تعين مكان ننموده .
از حضرت امام الباطن و الظاهر محمد بن على الباقر عليهما السّلام مروى و منقول است كه : چون در روز حرب جمل هودج عايشه را تير باران كردند ، ليكن او همچنان در ميدان قايم بود ، حضرت امير المؤمنين على ( ع ) فرمود : آنچه من مىبينم مرا مطلق عايشه بايد شد ، و او را طلاق بايد گفت شخصى چون اين كلام از آن ولى الانام استماع نمود بحضرت خداى عالم قسم ياد فرمود كه من : از حضرت سيد عالم شنيدم كه ميفرمود : يا على امر زنان من بدست تست ، بعد از من ، آنگاه آن مرد خالصا لوجه الله اداى شهادت

نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 2  صفحه : 191
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست