نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 189
خدمتكاران بموجب فرمان لازم الاذعان او را راست نشاندند آن ولايتمآب به او خطاب فرمود كه : يا طلحه اگر چه ترا سابقه بخدمت حضرت نبى المحمود در اسلام بود ليكن شيطان در سوراخ بينى تو خاكسار درآمد و ترا داخل نار گردانيد . در روايت ديگر آمده كه چون أمير المؤمنين عليه سلام الملك المنان در ميان كشتگان بر طلحه گذشت فرمود : اين شكننده بيعت من منشئ فتنه و تابع اهريمن در امت حضرت رسول مهيمن و مجلب و داعى قتلم و قتل عترت مرا راست بنشانيد چون بنشاندند ، آن حضرت اين آيه وافى هدايت بر وى خواند كه يا طلحة بن عبد الله : قد وجدت ما وعدنى ربى حقا فهل وجدت ما وعدك ربك حقا ؟ يعنى اى طلحه ابن عبد الله من آنچه حضرت پروردگارم ايزد مهيمن مرا موعود نموده بود بوعده خود وفا نمود ، و به آن رسيدم ، آيا تو نيز به موعود حضرت پروردگارت ايزد معبود رسيدى ؟ پس از آن گفت : طلحه را بپهلو بخوابانيد و خود بسعادت روانه شد بعضى از ملتزمين ركاب سعادت انتساب معروض رأى بيضا ضياى آن امام الورى گردانيدند كه آيا طلحه را بعد از قتل و بيرون شدن جان قدرت تكلم و بيان است ؟ حضرت امير ( ع ) گفت : اما و الله بخداى عالم قسم است كه او كلام مرا مىشنود ، چنانچه اهل قليب در هنگام كلام حضرت سيد الانام تمامى حرفها و سخنان او را مىشنيدند در روز بدر حضرت رسالت پناهى در وقتى كه به جسد ابن شور القاضى المقتول مرور و عبور نمود همين نوع عمل فرمود ، و گفت :
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 189