نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 1 صفحه : 378
درين كار بايد كرد و خالد وليد را خلاص بايد نمود كه مبادا على از شدت غضب او را بقتل آرد . در آن وقت از كثرت الم و تحير ابو بكر را فكر بهيچ محيص و مقر راهبر نمىشد بالاخره خاطرش رسيد كه اگر احدى را قدرت شفاعت خالد وليد و استخلاص او باشد آن عباس است فلهذا شخصى بخدمت آن حضرت در كمال شتاب و مسارعت روان كرده او را از حقيقت امر مطلع و مخير گردانيد . عباس رضى الله عنه بعد از وصول خبر بسرعت تمامتر خود را در مسجد سيد البشر بمحضر انصار و مهاجر رسانيد و ميان هر دو چشم امير المؤمنين حيدر را بوسيده و گفت : اى جان عم ترا قسم بصاحب اين قبر يعنى حضرت پيغمبر و بفرزندان تو شبر و شبير و بام اين هر دو سرور فاطمه بنت نبى شفيع المحشر كه دست از خالد وليد بدار و او را بگذار . حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام بنا بر التماس عباس و شفاعت ايشان دست از خالد بداشت و او را گذاشت اما خالد مدتى بيهوش بود بعد از افاقت جمعى از اقوام او را بمكان استراحت او رسانيدند و الله اعلم بحقيقة الامر . پايان جلد اول < / لغة النص = فارسي >
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 1 صفحه : 378