نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 561
در حضور آن دو برخاسته و ضمن احترام و اكرام از ايشان آن دو را در صدر مجلس نشاند ، و خود كنار اين دو جلوس فرمود ، سپس دستور شام داد و حاضر شد پس آن دو از آن غذا خوردند ، سپس قنبر طشت و پارچى چوبى و حوله اى براى خشك كردن آورد و تا خواست از آن پارچ آب بر روى دست آن مرد بريزد آن حضرت از جا جسته و پارچ را گرفت تا خود بر دستان آن دوست آب بريزد ، با ديدن اين صحنه آن مرد صورت به خاك غلطانده و گفت : اى أمير المؤمنين ، خدا مرا مىبيند و شما بر دستان من آب مىريزيد ؟ ! حضرت فرمود : « بنشين و دستانت را بشوى ، زيرا خداوند عزّ و جلّ تو را مىبيند در حالى كه برادرى كه هيچ امتياز و فضيلتى بر تو ندارد به تو خدمت مىكند و خداوند بواسطهء اين خدمت ؛ خادمان او را در بهشت مساوى با ده برابر عدد مردم دنيا و بر همان حساب در نفرات مناطق و ممالكى كه در آنجا است قرار دهد . پس آن مرد نشست و حضرت علىّ امير المؤمنين عليه السّلام بدو فرمود : تو را قسم به حقّ بزرگ من كه نيك آن را مىشناسى و بدان احترام مىگذارى ؛ و سوگند به تواضعت
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 561