نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 544
عبّاسى گفت : اى زادهء رسول خدا ، شما كسى را بر ما شرافت دادى كه در نسب ؛ در پايه و مكان ما نيست ، حال اينكه تفضيل شرف نسبى از آغاز اسلام تا كنون پيوسته متداول بوده است . حضرت فرمود : سبحان الله ! مگر عبّاس با أبو بكر بيعت نكرد در حالى كه او « تيمى » بود و عبّاس « هاشمى » ؟ مگر عبد الله بن عبّاس گماشتهء عمر بن خطَّاب نشد با اينكه او هاشمى پدر خلفاى عبّاسى بود و عمر از قبيلهء عدى ؟ و چرا عمر افراد دور از قريش را در شوراى خلافت داخل كرد ولى از عبّاس صرف نظر نمود ؟ اگر عمل ما مبنى بر ترفيع غير هاشمى بر هاشمى منكر و غريب بوده پس شما بايد منكر عمل عبّاس در بيعت أبو بكر شده و بر عبد الله بن عبّاس در خدمت به عمر پس از بيعت با او خرده گيريد ، اگر آن جايز بوده پس اين هم جايز است ، - با اين فرمايشاتى كه بر زبان آن حضرت جارى شد - مانند اين بود كه سنگ در گلوى هاشمى فرو رفته ! ! . 333 - و نقل است كه حضرت هادى عليه السّلام فرموده : اگر در پس غيبت امام قائم عليه السّلام علمائى نبودند كه داعى بسوى او بوده و اشاره به او كنند ، و با براهين الهى از او دفاع نمايند ،
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 544