نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 422
ايشان نيز اطاعت كرده و گفتند : اى امير المؤمنين به خواست خدا فردا أوّل وقت در اين محلّ حاضر خواهيم شد . نوفلىّ گويد : ما نزد آن حضرت سرگرم صحبت بوديم كه ناگاه ياسر ؛ خادم آن حضرت وارد شده و گفت : سرور من ! أمير المؤمنين به شما سلام رسانده و فرمود : برادرت قربانت شود ! دانشمندان مذاهب مختلف ، و علماى علم كلام ، همگى نزد من حضور دارند ، آيا مايليد نزد ما آمده و با ايشان به بحث و گفتگو پردازيد ؟ و گر نه خود را به زحمت نينداخته در صورت تمايل ما به خدمت شما بياييم . حضرت فرمود : به او سلام برسان و بگو متوجّه منظور شما شدم ، به خواست خدا فردا صبح خواهم آمد . راوى ادامه داد : هنگامى كه ياسر رفت ، آن حضرت رو بمن كرده فرمود : اى نوفلىّ ، تو عراقىّ هستى و أهل عراق طبع ظريف و نكته سنجى دارند ، نظرت در بارهء اين گردهمايى از علماى اديان و أهل شرك توسّط مأمون چيست ؟
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 2 صفحه : 422