responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 2  صفحه : 117


جز ايشان مانند « بدر » داديم ، اين را بجاى « بدر » كرديم و سربسر شد ، من از دودمان خندف نيستم اگر كين احمد را از فرزندان او نجويم ، [ راوى گويد : وقتى حضرت زينب اين صحنه را ديد دست بگريبان فرا برد و آن را چاك زد و بآوازى سوزناك كه دلها را پاره مىكرد فرياد زد : يا حسينا ! يا حبيب رسول خدا ! فرزند مكَّه و منى ! فرزند فاطمهء زهراء بانوى زنان ! اى زادهء محمّد مصطفى ! .
راوى گويد : بخدا قسم هر كس را در مجلس بود گرياند و يزيد ملعون خاموش نشسته بود ، آنگاه زينب بر قدمهاى خود ايستاده و بر مجلس مشرف شد و آغاز به خطبه نمود ، تا كمالات محمّد صلَّى الله عليه و آله را اظهار نموده و بگويد كه براى رضاى خدا صبر و شكيب مىكنيم ، نه براى ترس و وحشت ! . ] راوى گفت : زينب - همو كه پدرش علىّ عليه السّلام و مادرش فاطمه عليها السّلام دخت گرامى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله است - برخاسته و گفت :
سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است ، و درود خداوند بر جدّ و پدر بزرگم

نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 2  صفحه : 117
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست