responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 1  صفحه : 166


عمر گفت : هرگز رهايت نخواهيم ساخت تا همچون ديگران يا با ميل و رغبت ، و يا از سر زور و اجبار با ابو بكر بيعت كنى !
حضرت فرمود : از سينه اى شير مىدوشى كه تو را از آن سهمى است ، و پافشارى امروزت براى بهرهء فردايت مىباشد ، بخدا قسم پس از اين سخن ياوه هرگز كلامت را نخواهم پذيرفت ، و با تو همنشين نشوم و بيعت نيز نكنم ! .
ابو بكر گفت : اى ابو الحسن آرام بگير ، ما تو را به اين كار مجبور نخواهيم كرد و ناخشنودت نسازيم . در اينجا ابو عبيده از جاى برخاسته و به آن حضرت گفت : اى پسر عمو ! ما هرگز قصد انكار مناقب تو - از قرابت و سابقه و علم گرفته تا نصرت و ياريت - را نداريم ، ولى على جان تو جوان هستى - و امام على عليه السّلام در آن وقت سى و سه سال داشت - و ابو بكر پيرمرد و فرد پر تجربه اى از ميان قوم توست ، و براى تحمّل سنگينى امر خلافت تواناتر است ، بهتر است خلافت را به او تسليم كنى ، كه ديگر كار گذشته ، و اگر در آينده عمرى برايت باقى ماند خلافت را به شما واگذار مىكنند ، و در آن روز هيچ كس با تو مخالفت نخواهد كرد ، چرا كه تو شايسته و لايق آن هستى ، و نبايد آتش فتنه را شعله ور سازى ، زيرا تو خود از مكنون قلب اكثر مردم خبر دارى [ كه با تو همراه نيستند ] ! .
آن حضرت فرمود : اى گروه مهاجر و انصار ، از خدا پروا كنيد ! از خدا پروا كنيد !

نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه جعفری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست