و چون اين خبر به منصور رسيد به ابو مسلم گفت اى مرد براى اين كار يا تو بايد بروى و كار شام را اصلاح كنى يا خودم . ابو مسلم گفت من خود مىروم و آماده شد و با دوازده هزار تن از دليران سپاه خراسان راه افتاد و چون به شام رسيد سپاهيان خراسانى كه در شام بودند همگان باو پيوستند و عبد الله بن على تنها ماند ، ابو مسلم او را بخشيد و از او بازخواستى نكرد . و مدت حكومت ابو العباس چهار سال و شش ماه بود . [ 463 ] چون ابو مسلم به شام رفت ، منصور ، يقطين بن موسى را از پى او فرستاد و گفت اگر غنايمى در شام بدست آمد تو عهده دار جمع و نگهدارى آن باش .
و چون اين خبر به ابو مسلم رسيد بر او سخت گران آمد و گفت امير مؤمنان بر من اعتماد نكرد و مرا امين نشمرد و ديگرى را بر اين كار گماشت و سخت بيمناك شد .
و چون خبر اصلاح امور شام به منصور رسيد ماندن در شهر ابو العباس را در انبار خوش نداشت و به اردوگاه خود در مداين برگشت و در شهرى كه نامش روميه بود و در يك فرسنگى مداين قرار داشت منزل كرد ، آن شهر را انوشروان براى اسيران رومى ساخته بود و اسيران رومى را در آن اسكان داده بود .
ابو مسلم از شام برگشت و از حاشيه فرات خود را به عراق و انبار رساند از آنجا به كرخ [ 464 ] بغداد كه در آن روزگار دهكده اى بود رفت و از دجله گذشت و راه خراسان را پيش گرفت و راه مداين را پشت سر گذاشت .
اين خبر به منصور رسيد ، نامه اى براى ابو مسلم نوشت بايد در كارهايى كه نمىتوان در نامه نوشت با تو مشورت كنم ، هر جا كه اين نامه بدست تو رسيد سپاهت را همانجا بگذار و حضور من بيا ، ابو مسلم به نامه منصور اعتنا نكرد و آن را مهم ندانست .
همراه منصور مردى از فرزندزادگان جرير بن عبد الله بجلى بنام جرير بن يزيد بن عبد الله بود و داراى زيركى فراوان و كار آمد و چاره ساز بود .

463 - بايد ابن جمله در پايان بيان حكومت ابو العباس مىآمد ، شايد اشتباه نويسندگان نسخه ها باشد كه اين جا نوشته‌اند . ( م ) 464 - كرخ : بازار بغداد كه بيرون از شهر بود و ياقوت در معجم توضيح كافى در اين باره داده است ، ر . ك ، ج 7 ص 223 چاپ مصر . ( م )