responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 348


اسماء بن خارجه تا هنگام كشته شدن مختار و آمدن مصعب بن زبير به كوفه همچنان مقيم ذروه بود و سپس به خانه و زندگى خود در كوفه برگشت .
و چون مختار همچنان مردم كوفه را تحت تعقيب قرار داده بود بزرگان ايشان پيوسته به بصره مىگريختند آنچنان كه ده هزار تن كوفى در بصره جمع شدند ، محمد بن اشعث هم همراهشان بود ، جمع شدند و پيش مصعب بن زبير رفتند ، محمد بن اشعث شروع به سخن كرد و گفت اى امير ، چه چيز مانع تو از حركت براى جنگ با اين مختار دروغگوست كه گزيدگان ما را كشته و خانه هاى ما را ويران كرده و گروههاى ما را پراكنده ساخته و ايرانيان را بر گردن ما سوار كرده است و اموال ما را براى آنان حلال نموده است ؟ به جنگ او برو و ما همگان همراه تو خواهيم بود ، عربهايى هم كه در كوفه هستند همگى ياوران تو خواهند بود .
مصعب گفت اى پسر اشعث من از تمام كارهايى كه مختار نسبت به شما انجام داده است آگاهم ، و هيچ چيز مانع من از حركت و جنگ با او نيست جز اينكه دليران و سران مردم بصره حضور ندارند و همراه پسر عمويت مهلب بن ابى صفرة در كرمان با خوارج و ازرقيان رو در رويند ، در عين حال چاره يى انديشيده‌ام ، محمد بن اشعث گفت اى امير چه فكرى كرده اى ؟ گفت انديشيده‌ام كه براى مهلب نامه اى بنويسم و دستور دهم جنگ با خوارج را رها و فعلا با آنان صلح كند و با همراهانش پيش من آيد و چون او آمد آماده براى جنگ با مختار شويم .
محمد بن اشعث گفت نيكو انديشيده اى براى او نامه اى بنويس و همراه من بفرست ، مصعب براى مهلب نامه اى نوشت و در آن وضع مردم كوفه و كشتار و جنگ آنان و چگونگى كار مختار را شرح داد ، محمد نامه را گرفت و به كرمان رفت و نامه را باو داد و گفت اى پسر عمو به تو خبر رسيده است كه مردم كوفه از مختار چه بلاها ديده‌اند و امير مصعب براى تو نوشته است و خودت بخوان .
مهلب براى قطرى كه در آن هنگام سالار خوارج بود نامه اى نوشت و تقاضاى صلح و متاركه موقت جنگ را براى مدتى كرد و پيشنهاد كرد در اين مورد صلح نامه موقت ميان ايشان نوشته شود ، قطرى پذيرفت و صلح نامه اى براى مدت

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 348
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست