مهلب به تعقيب خوارج پرداخت و در سرزمينهاى نزديك كرمان بانان رسيد و جنگ كرد بر مقدمه سپاه مهلب پسرش مفضل حركت مىكرد ، سالار خوارج كه عبد الله بن ماحوز بود كشته شد و آنان تا سرزمينهاى ميانى كرمان عقب نشستند و يكى از پارسايان خود را كه نامش قطرى پسر فجاءة بود به فرماندهى خود برگزيدند .
مهلب به شهر شاپور برگشت و روز عيد قربان به شهر رسيد و همراه مردم به مصلى رفت در همان حال كه پس از نماز براى آنان خطبه مىخواند ناگاه خوارج حمله كردند مهلب گفت سبحان الله آيا در چنين روزى به سراغ ما مىآيند ؟ جنگ كردن امروز را بسيار ناپسند مىدانم ولى خداوند فرموده است :
« ماه حرام به ماه حرام و حرمتها را برابرى است هر كه ظلم كند بر شما پس بكنيد بر او مانند آنچه كرده باشد بر شما » [ 350 ] و هماندم از منبر فرود آمد و ياران خود را فراخواند كه سلاح پوشيدند و به مقابله خوارج شتافتند ، خوارج در حالى كه يكى از بزرگان ايشان بنام عمرو القنا پيشاپيش ايشان بود حمله آوردند ، عمرو از دليران خوارج بود و اين رجز را مىخواند :
« ما بامداد عيد قربان با سواران كه همچون چوب نيزه استوارند به سراغ شما آمديم ، عمرو القنا در سپيده دم پيشاپيش آن سپاه به سوى مردمى كه زبان به كفر آلوده‌اند حركت مىكند ، امروز نذر خود را درباره دشمن وفا مىكنم » .
جنگ در گرفت و دو گروه در جنگ پايدارى كردند و بسيار كشته دادند و همچنان هر دو گروه پا بر جا بودند تا شب فرارسيد و خوارج به سوى كازرون عقبنشينى كردند .
مهلب آنان را تعقيب كرد و در كازرون با آنان درگير شد و سرعت عمل داشت و خوارج در اين جنگ پراكنده شدند و روى به گريز نهادند و خود را به مرزهاى اصطخر رساندند و مهلب همچنان آنان را تعقيب مىكرد و چون به يك ديگر رسيدند حمله كردند و پيشاپيش خوارج مردى چنين رجز مىخواند :

350 - آيه 194 سوره دوم ( بقره ) ، ترجمه از تفسير ابو الفتوح است و براى اطلاع بيشتر از شان نزول و تفسير آيه به ص 95 ج 2 تفسير ابو الفتوح رازى چاپ مرحوم شعرانى مراجعه فرماييد . ( م )