responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1063

و هر چه به تعداد نور افشانها افزوده شود ژرفناى شعاع فزون گردد و حال آنكه چنين نيست، پس شعاع از امورى نيست كه از نيرات و از آفتاب و يا از محلى به محل ديگر نقل پيدا كند و بلكه عرضى است غير قابل انتقال و علت آن جسم مضيئى بود بوساطت جسمى شفاف مانند هوا.

(از شرح حكمة الاشراق ص 261، 262).

شُعاعِ وُجود

- (اصطلاح فلسفى و عرفانى) تجليات انوار الهى در مقام تابش بر دلهاى عارفان است، پير طريقت گفت: الهى عارف ترا بنور تو ميداند، از شعاع وجود عبارت نمى‌تواند، موحدت را بنور قربت ميشناسد، در آتش مهر ميسوزد، از ناز باز نمى‌پردازد، خداوندا، يافت ترا دريافت ميجويد، از غرقى در حيرت، طلب از يافت باز نمى‌داند، مسكين او كه او را به صنايع شناخت، درويش او كه او را بدلائل جست، از صنايع آن بايد جست كه در آن گنجد از دلائل آن بايد خواست كه از آن زيبد، (از عده ج 2 ص 508).

شَعبُ الصَّدر

- (اصطلاح عرفانى) جمع فرق بود بترقى از حضرت و احديت بحضرت احديت (از اصطلاحات شاه نعمت الله ص 63)

شُعبَدَه‌

- (اصطلاح كلامى، فقهى) حركات سريع را گويند كه موجب شود حس اشتباه كند و امورى را بيند كه موافق با قواعد عقل و منطق نباشد و يا افعال و اعمال شگفت‌آورى را گويند كه مترتب بر سرعت حركت دست است و آن در شرع حرام است.

شِعر

- (اصطلاح منطقى، ادبى) قياس شعرى نزد منطقيان قياسى را گويند كه مركب از مقدمات خيالى باشد و نتيجه چنين قياسى انبساط و انقباض نفس و ترهيب و ترغيب است. لفظ يونانى شعر منطقى «نيطوريقى يا نيطوريقا» ميباشد كه در عربى به شعر ترجمه شده است يكى از شرايط شعر اينكه مقدمات آن از متخيلات باشد و بواسطه بكار بردن الفاظى خاص و تعبيرات مخصوص كه بر مبناى تخيلات است زشت را زيبا و زيبا را زشت، خوب را بد و بد را خوب نمايد اعم از آنكه با استعمال سخن منظوم باشد يا منثور.

حاجى سبزوارى ميگويد: قياس شعرى قياسى است كه مقدمات آن از امور تخيليه باشد و بعضى از شعريات مؤثرتر از خطابيات است و فائده آن ترغيب و ترهيب است گر چه بامور كاذبه هم باشد.

خواجه طوسى گويد: و هر چه مفيد تخيلى بود آن را شعر خوانند.

(از دستور ج 2 ص 216- اساس الاقتباس ص 342) در ادب- شاعرى صناعتى است كه شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهمه كند و التيام قياسات منتخبه بر آن وجه كه معنى خرد، را بزرگ گرداند و معنى بزرگ را خرد و نيكو را در خلعت زشت باز نمايد و زشت را در صورت نيكو جلوه كند و بايهام قوتهاى غضبانى و شهوانى را برانگيزد تا بدان ايهام طبايع را انقباض و انبساطى بود و امور عظام را در نظام سبب شود

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامى نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1063
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست