responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 506

فناء

فارسى/ نابودى‌

فرانسه/Aneantissement

انگليسى/Annih ilation

فناء به معنى زايل شدن وجود شى‌ء است. فرق آن با فساد اين است كه فناء به معنى نابودى شى‌ء است در حالى كه فساد، تبديل شى‌ء به شى‌ء ديگر است. ابن سينا در مورد تمايز بين مادّه اجسام آسمانى و مادّه اجسام اين جهانى (تحت قمر) گويد: «حدوث آن (يعنى مادّه افلاك) بر سبيل ابداع است نه بر سبيل تكوين از شى‌ء ديگر، و فقدان آن بر سبيل فناء است نه بر سبيل فساد به شى‌ء ديگر.» (اجرام) در اصطلاح صوفيان فنا به معنى ناآگاهى از خويشتن با از چيزى است كه متعلق به خويش است. گفته‌اند: فنا عبارت است از تبديل صفات انسانى به صفات خدايى، و نيز گفته‌اند فنا عبارت است از افتادن صفات بد و ناپسند و باقى ماندن صفات پسنديده. نشانه اين حالت نزد صوفيان عبارت است از دل بركندن از دنيا و آخرت و آنچه هست جز خداوند متعال، و بقايى كه هدف آن فانى كردن متعلقات باشد و باقى ماندن به بقاى خداوند.

نشانه فناى از مردم عبارت است از بريدن از آنها و ترك رابطه با آنها و نااميدى از آنها، و نشانه بريدن از خود و هواهاى خود عبارت است از ترك تعلق به اسبابى كه جلب نفع و دفع ضرر مى‌كند. نهايت فنا نزد صوفيان اين است كه انسان جز خدا چيزى نبيند و جز او همه چيز و خود را فراموش كند. وقتى صوفى مى‌گويد: جز خدا چيزى نيست مقصودش فناى ذات خود در ذات الهى است.

فنطاسيا

فارسى/ فنطاسيا

فرانسه/Fantaisie

انگليسى/Fancy

لاتين/Phantasia

قدما اين اصطلاح را به قوّه‌اى اطلاق مى‌كردند كه اشياء خارجى را كه قبلا احساس شده است در خود حفظ مى‌كند و نشان مى‌دهد.

مثل حافظه و متخيله. ابن سينا آن را به قوّه حس مشترك اطلاق كرده است و چنانكه خود گفته است، قوّه‌ايست كه «تمام صور گردآمده در حواس پنج‌گانه را كه از اين حواس به آن مى‌رسد، مى‌پذيرد» (نجات) توماس آكوئينى اين اصطلاح را به معنى صور حسى كه حس مشترك به دست آورده و بعد از غياب شى‌ء محسوس آن را در خود حفظ مى‌كند، به كار برده است.

فيلسوفان قرن هفدهم آن را به معنى قوّه خيال يا قوّه مصوّره به كار برده‌اند كه صور محسوسات را بعد از غيبت شى‌ء محسوس، حفظ مى‌كند و يا به معنى قوّه متخيله كه صور را با هم تركيب مى‌كند و صورت‌هاى تازه پديد مى‌آورد اطلاق كرده‌اند. ما لفظ فنطاسيا را به هر صورت خيالى آزاد از قيد و بند عقل، يا هر فعاليت ذهنى كه تابع سرگرمى با خيالات و تصورات باشد، يا به هر ميل غير عقلائى اطلاق مى‌كنيم.

فوضى‌

فارسى/ هرج و مرج‌

فرانسه/Anarchie

انگليسى/Anarchy

هرج و مرج عبارت است از هر گونه نابسامانى ناشى از فقدان يك قدرت هدايت‌كننده، يا ناشى از كوتاهى چنين قدرتى در انجام كارهايش، يا ناشى از برخورد اميال و هواها، يا ناشى از بى‌نظمى، اين وضع در مقابل ترتيب و نظام قرار دارد. مثلا مى‌گويند ملت با هرج و مرج يعنى ملتى كه رئيس و رهبر ندارند، و نيز مى‌گويند دارائى فلان ملت به هرج و مرج در ميان آنهاست، يعنى همه در آن بطور مساوى شريك‌اند و بدون ممانعت و مخالفت از اموال يكديگر استفاده مى‌كنند.

هرج و مرج طلب (فوضى) يعنى كسى كه خواهان چنين وضعيتى است.

هرج و مرج‌گرائى (Anarchisme( يكى از حوزه‌هاى سياسى است كه خواهان حذف دولت و برقرارى روابط انسانى بر اساس آزادى فردى است. اين سياست داراى صور مختلف است: افرادى از قبيل گودوين (Godwin(

پرودن (Proudhin( و توكر (Tucker( منطقا منكر ضرورت دولت هستند.

تولستوى منكر نياز اقوام متمدن به دولت است، و باكونين (Bakounine( و كروپوتكين (Kropotkino(

معتقداند كه تحول جامعه انسان سرانجام به حذف دولت‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 506
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست