خلقى منسوب به خلق است و به آنچه با نظريات اخلاقى منطبق باشد، اطلاق
مىگردد و نيز به قواعد رفتار در يك زمان معين اطلاق مىشود. اين اصطلاح مترادف
اخلاقى، روحى و معنوى، و نقيض مادى و جسمانى است. مثلا مىگوييم:
نظام خلقى يا ارزشهاى خلقى.
علوم خلقى عبارت از علوم معنوى است كه شامل اخلاق، روانشناسى و
جامعهشناسى مىشود. يقين خلقى به معنى يقين عملى مبتنى بر اميال و عواطف است،
برخلاف يقين منطقى يا علمى كه مبتنى بر عقل و تجربه است.
بعضى فيلسوفان لفظ خلقى را به معنى تمام افعالى كه مىتوان آنها را
به خير و شر بودن توصيف كرد، به كار بردهاند.
مثل واقعيت اخلاقى. اين حالت جنس واحدى است كه فضايل و رذايل اخلاقى
را شامل مىشود، اگر چه فضايل و رذايل در مقابل يكديگراند. البته شرط اين افعال،
چه خير باشند چه شر، براى اخلاقى بودن، اين است كه با قصد و اراده انجام شوند. اما
اگر توأم با قصد و نيّت نباشد، مانند خوشاخلاقى بدون قصد و نيت، نمىتوان آنها را
به عنوان افعال اخلاقى يا غير اخلاقى توصيف كرد. بلكه بايد آنها را بدون توجه به
اخلاق توصيف كرد. (رجوع كنيد به اخلاق)
خلقى
فارسى/ ذاتى
فرانسه/Congenital
انگليسى/Congenital
لاتين/Congenitus
خلقى منسوب به خلقت است و به صفاتى اطلاق مىشود كه انسان هنگام
ولادت به آنها متصف است. بنا بر اين صفات خلقى همان صفات فطرى است و در مقابل صفات
اكتسابى قرار دارد. بعضى از صفات ذاتى هنگام ولادت آشكار مىشود و بعضى ديگر در
خلال دوره رشد و نمو.
كلاپارد گويد: «نبايد صفات ارثى را با صفات ذاتى يكى بدانيم. زيرا
صفات ارثى صفاتى است كه تابع تركيب عناصر و اجزاء جنسى باشد، چه موجود مذكور باشد
چه مؤنث. اما صفات ذاتى صفاتى است كه هنگام ولادت آشكار مىشود، اگر چه ممكن است
بعضى از آنها تحت تأثير بعضى عوامل در تخم باقى بماند، بنا بر اين، اين صفات ارثى
نيستند.
خلل العقلى
فارسى/ بيگانگى ذهنى
فرانسه/Alienation mentale
انگليسى/Mental alienation
لاتين/Alienatio
بيگانگى ذهنى به نابسامانىهاى روانيى اطلاق مىگردد كه عارض انسان
مىشود و او را نسبت به خود و جامعه بيگانه مىكند. اما نابسامانىها و
ناهنجارىهائى كه اين عنوان بر آنها اطلاق مىشود، محدود و ثابت نيستند. به اين
جهت بعضى گفتهاند: بيگانگى علمى را نبايد در فرهنگهاى علمى درج كرد، با وجود
اين، دانشمندان لفظ بيگانه (Aliene( را در وصف كسى كه براى خود و ديگران خطرناك
باشد به كار بردهاند. اينان كسى را كه داراى چنين حالتى باشد مسئول افعال و اعمال
خود نمىدانند. زيرا خطرى كه ناشى از افعال اوست، بيش از آنكه تحت تأثير هنجارهاى
روانى خود متوقف شود، تحت تأثير موقعيتهاى اجتماعى متوقف مىشود.
بيگانگى ذهنى مترادف جنون، ديوانگى، گيجى، تناهى عقل و خفت است (رجوع
كنيد به جنون، خبل).
خلود
فارسى/ جاودانگى
فرانسه/Immortalite
انگليسى/Immortality
لاتين/Immortalitas
خلود به معنى دوام و بقاست. مىگويند در نعمت جاودانه شد، يعنى دوام
يافت و باقى ماند. از آن جمله است خلود