responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 248

آخرين قضيه) است. مثل:

اين رودخانه صدا ايجاد مى‌كند، هر چه صدا ايجاد كند متحرّك است شى‌ء متحرك، سفت و جامد نيست، هر چه جامد نباشد نمى‌توان روى آن راه رفت، پس بر روى اين رودخانه نمى‌توان راه رفت.

هر امر پيشرو يا رجعى، چيزى متصل و تدريجى است، جز اينكه پيشرو رو به جلو دارد و رجعى رو به عقب. مثل:

پيشرفت فكر، پيشرفت تدريجى است و ضعف حافظه روند رجعى تدريجى است. اگر چه ريبو اصطلاح فقدان پيش رونده و فزاينده حافظه را، به معنى فقدان تدريجى محفوظات طبق قانون معينى، به كار برده است اما اين اصطلاح خالى از ابهام و التباس نيست. شايسته‌تر آن است كه اين مفهوم را با اصطلاح تدريجى بيان كنيم نه با اصطلاح پيشرو، مگر اينكه مقصود ما بيان پيشرفت شدت و ازدياد باشد.

مثل: فساد پيشرفت كرد. جرم (اجسام) افزايش يافت، بازى پيشرفت كرد. در اين موارد مقصود از پيشرفت، افزايش و ازدياد امر است. (رجوع كنيد به قياس، متقدم، متوالية).

تقدير

فارسى/ ارزش‌گذارى‌

فرانسه/Appreciation

انگليسى/Appreciation

ارزش‌گذارى يعنى حكم در مورد قيمت و ارزش چيزى نه در مورد وجود آن. مقصود از حكم در مورد ارزش شى‌ء، بيان اين مطلب است كه اين شى‌ء در مقايسه با هدف و غايت معينى، به چه مرحله‌اى از كمال رسيده است. غايات تعيين‌كننده ارزش اشياء مفاهيمى از قبيل حق، خير، جمال، منفعت و ... است. ارزش‌گذارى در مقابل تفسير و توضيح و تعليل است. مانند مقابله حق با واقع يا مقابله آنچه بايد باشد با آنچه واقعا موجود است.

تقريب‌

فارسى/ نزديك شدن‌

فرانسه/Approximation

انگليسى/Approximation

لاتين/Approximatio

تقريب به معنى نزديكى است و قريب يعنى چيزى كه در مكان يا در زمان يا در نسبت، نزديك باشد.

در اصطلاح قدما معنى تقريب اين است كه دليل را به طرفى هدايت كنيم كه مطلوب از آن برآيد. حال اگر مطلوب و آنچه لازمه دليل است، مغاير يكديگر باشند، تقريب تحقق نيافته است (تعريفات جرجانى).

در نظر محدثان تقريب به معنى نزديك كردن چيزى به حقيقت است. در رياضيات، تقريب به معنى كميت نزديك به كميت صحيح است، بطورى كه اگر شناخت كميت صحيح و دقيق ممكن نباشد و تعبير صحيح آن مشكل باشد، مى‌توان آن را به كميت تقريبى بيان كرد.

تقريبى منسوب به تقريب است و به شناختى اطلاق مى‌شود كه تدريجا به كمال برسد. در تاريخ علوم موارد متعددى وجود دارد دال بر اينكه واقعيّت‌هاى پى در پى يكديگر را تصحيح مى‌كنند. اين مطلب بعضى از اهل نظر را بر آن داشته است تا ادعا كنند كه حقايق علمى تقريبى است.

روش‌هاى تقريب عبارت از كوشش‌هائى است كه متوجه تحقيق در هدف معينى است. وجه تسميه اين روش‌ها اين است كه به مطلوب نزديك مى‌شوند.

قانون تقريبى به قانونى گفته مى‌شود كه به ارزش‌هاى تقريبى اكتفا مى‌كند، اگر چه ممكن است اين ارزش‌ها هرگز صحيح نباشد.

تقرير

فارسى/ روشن‌گرى‌

فرانسه/Assertion

انگليسى/Assertion

لاتين/Assertio

تقرير به معنى توضيح دادن، تحقيق كردن و حكم به صدق قضيه در سلب و ايجاب است.

اصل روشنگرى عبارت از قانونى است كه كوتورا بيان كرده است و آن يك اصل منطقى است متضمن اين قول كه:

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 248
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست