در ذهن را بدون انتساب آنها به مصداقهاى خارجى كه با آنها منطبق
باشد يا نباشد، ايجاد مىكنيم.
گوبلو (Goblot( معتقد است كه براهين رياضى، همه استنتاج
انشائى است. وى گفته است: «برهان، عبارت از انشاء است و فقط بر احكام شرطى مىتوان
برهان اقامه كرد. زيرا اين احكام دلالت بر ضرورت علاقه [بين اجزاء حكم] مىكند.
بنا بر اين اگر به برهان اثبات شود كه فرضيهاى مستلزم يك تالى است، اين تالى را
بر اساس همان فرضيه، ايجاد مىكنيم.» وى همچنين گفته است: «اثبات اينكه مجموع
زواياى مثلث برابر دو قائمه است، باز مىگردد به ايجاد سه زاويه تازه، كه معادل
زواياى سهگانه مثلث، و مساوى دو زاويه قائمه باشد.» و نيز گفته است: «اقامه برهان
بر اينكه حاصل ضرب طرفين در هر تناسب عددى، مساوى حاصل ضرب وسطين است، باز مىگردد
به ايجاد مساوات بين دو حاصل ضرب، بر اساس آن تناسب.» به اين ترتيب، برهان رياضى،
عمل ايجاد كردن است كه ضمن آن، عقل از خاص به عام و از عام به اعم و از جزئى به
كلى منتقل مىشود و با شهود ضرورى منطقى توأم است.
انصاف
فارسى/ انصاف
فرانسه/Equite
انگليسى/Equity
لاتين/Aequitas
انصاف به معنى نصف كردن چيزى و تساوى برقرار كردن و به عدالت رفتار كردن
بين دو چيز است.
انصاف به اصطلاح ما عبارت است از آگاهى خود بخودى صادق نسبت به آنچه
عدل يا ظلم است. از اين قبيل است سخن معرى كه گفته است: دين [تو] انصاف توست نسبت
به تمام مردم.
همچنين به سازگارى و توافقى كه انسان بين رفتارش و شعورى كه به عدالت
دارد، برقرار مىكند، انصاف گفته مىشود. بنا بر اين هر كس رفتار خود را با مثال
اعلاى عدل منطبق كند، منصف است.
در علم حقوق، انصاف در مقابل تقيد به نص قانون است، زيرا انصاف عدل
طبيعى است نه عدل وضعى و قراردادى، و از قانون وضعى استوارتر و محكمتر است.
كندياك گويد:
فرق انصاف و عدل اين است كه: انصاف طبق روح قانون موجب حكم به اشياء
است، اما عدل بر حسب نص قانون موجب حكم به اشياء مىشود.
انطباع
فارسى/ نقشپذيرى
فرانسه/Impression
انگليسى/Impression ,feeling
انطباع به تمام افعال طبيعى، كه احساس را برمىانگيزند، اطلاق مىشود.
انطباع بر سه قسم است:
1- تأثير فيزيكى يا شيميائى پيوسته به اعصاب حسى.
2- انتقال اين تأثير به مغز 3- حدوث تغييرى در مغز در مقابل اين تأثير.
لفظ انطباع يا فقط به تأثير در اعصاب حس، اطلاق مىشود، و يا به تمام
شعور، از اين جهت كه در مقابل افعال خارجى، رنگ انفعالى به خود مىگيرد. انطباع به
اين معنى ضد تفكر و حكم مبنى بر تحليل است.
فرق انطباع و تهييج اين است كه تهييج اخص و انطباع اعم است. زيرا
تهييج يا برانگيختن فقط به نوعى از انطباع اطلاق مىشود كه عبارت است از تأثير
پيوسته به انتهاى اعصاب حسى. در حالى كه انطباع شامل اقسام سهگانه سهگانهايست
كه ذكر آن گذشت.
اصالت تأثيرپذيرى (انطباعيت) روش بعضى از هنرمندان و صنعت گران و
نويسندگان و ناقدان است كه به عمل كردن يا حكم كردن بر طبق انطباعات مستقيم، اكتفا
مىكنند، بدون كمك گرفتن از مبادى عقل يا دستورات انتزاعى هنر. در اين مورد گويند:
اصالت تأثيرپذيرى نويسنده و انتقاد انطباعى و تأثيرى.
انطواء
فارسى/ درون نگرى
فرانسه/Introversion
انگليسى/Introversion
درون نگرى در نظر يونگ عبارت است از توجه به درون خود و آگاهى از
احوال خويشتن و غفلت [از جهان خارج]