responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 110

آن‌

فارسى/ دم‌

انسه/Instant

انگليسى/Instant ,moment

لاتين/Instans

«آن» (دم) در لغت به معنى وقت است. گويند: اصل آن، اوان است، الف اول آن حذف شده و او تبديل به الف شده و اين كلمه تبديل به «آن» شده است.

در نظر فلاسفه «آن» عبارت است از پايان گذشته و آغاز آينده. اين دو، توسط «آن» از يكديگر جدا مى‌شوند.

پس «آن» به اين اعتبار حد جدائى بين اين دو لحظه است و به اين اعتبار كه مشترك بين آنهاست، حدّ پيوند آنهاست.

به عبارت ديگر، «آن» طرف موهوم بين دو زمان متعاقب است.

نسبت «آن» به زمان مانند نسبت نقطه به خط نامتناهى است و نسبت واحد به عدد. همچنانكه وجود نقطه در خط وجود واقعى نيست بلكه وجود فرضى است، وجود «آن» هم در زمان يك وجود فرضى است. فرق بين وحدت و آن، اين است كه وحدت جزئى از عدد است، در حالى كه «آن» حد دو زمان گذشته و آينده است. به عبارت ديگر آن نهايت زمان است نه نهايت شى‌ء. آنات زمانى را نمى‌توان در پى يكديگر تصور كرد مگر اينكه آنها را خارج از يكديگر فرض كنيم.

گفته‌اند: «آن» تقسيم ناپذير است و با سيلان خود، زمان را پديد مى‌آورد. «آن» دائمى، امتداد حضور الهى است كه توسط آن، ازل در ابد مندرج مى‌شود و هر دوى آنها در زمان حال مندرج مى‌شوند. پس ازل و ابد و زمان حال، توسط «آن»، متحد مى‌شوند. به همين مناسبت، «آن» را باطن زمان، اصل زمان و سرمد ناميده‌اند. زيرا آنات زمانى نقوش و تغييراتى است كه توسط آنها، صورت «آن» آشكار مى‌شود و خود «آن» به حال خود بطور سرمدى ثابت است.

نيز گفته‌اند كه «آن» نزد وهم، مقدار كوچك زمان است. مانند مقدار زمانى كه در دو طرف «آن» حقيقى است. «آن» به اين معنى زمان متوسط بين گذشته و آينده است كه عقل از آن جهت كه كل است، آن را درك مى‌كند. خلاصه «آن» عبارت است از نهايت زمان و به زمان كوتاه نيز اطلاق مى‌شود. نزد سالكان، «آن» عبارت است از عشق. (رجوع كنيد به زمان، وقت، لحظه)

ابد

فارسى/ جاودان‌

فرانسه/Eternite

انگليسى/Eternity

لاتين/Aeternitas

ابد در لغت به معنى دهر، دائم، قديم و ازلى است و جمع آن، آباد و ابود است. ابد اصطلاحا به معنى زمانى است كه اول و آخر نداشته باشد به عبارت ديگر، مدتى است كه نمى‌توان انتهاى آن را با فكر و تأمل، تصور كرد، و يا شيئى است كه نهايت نداشته باشد.

فيلسوفان بين ابد زمانى و ابد غير زمانى، فرق مى‌گذارند.

ابد زمانى: عبارت است از مدتى كه در گذشته و آينده، حد معينى نداشته باشد. و يا زمانى هميشگى است كه اول و آخر ندارد. ابد، به اين معنى، يكى از صفات خداوند است. زيرا خداوند دائما بوده است و خواهد بود. اما جهان حادث فناپذير، ابدى نيست زيرا جهان دائمى نبوده و نخواهد بود.

فيلسوفان قرون وسطى ابد زمانى را به دو قسمت تقسيم كرده‌اند: دوام وجود در گذشته را از ازل (aparte ante( و دوام وجود در آينده را ابد (aparte poste( ناميده‌اند. نسبت به وجود خداوند، فرقى بين ازل و ابد نيست زيرا ابد او عين ازل او و ازل او عين ابد اوست. بلكه ازل و ابد نسبت به خداوند دو صفت‌اند كه نسبت زمانى، براى تعقل وجوب وجود خداوند آنها را آشكار مى‌سازد. و گر نه، نه ازلى هست و نه ابدى. خداوند بوده و هست و با او چيزى نيست.

ابد غير زمانى: عبارت است از مطلق يا چيزى كه بى‌نهايت باشد. ابد به اين معنى، در مقابل زمان است. هر موجود حادث و هر موجود متناهى در زمان قرار دارد. اما موجود ابدى حادث نيست و قبل و بعد ندارد. بلكه حاضر ابدى (Duratio totasimul( است. اين ابد در فوق زمان است. مثلا فيلسوفان ايليائى بين كون و وجود فرق مى‌گذاشتند. اينان مى‌گفتند: مطلق را فقط با وجود، و اشياء متناهى را فقط با كون مى‌توان توصيف كرد. براى وجود، گذشته و آينده‌اى نيست بلكه حاضر لا يزال است. افلاطون و ارسطو اين اصل را از آنان اتخاذ كردند و گفتند موجود كامل تكون و تغيّر ندارد. بلكه يك واحد ابدى است كه حركت و تغييرى در آن راه ندارد. اين وجود غير منقسم است و با زمان‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 110
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست