نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 340
صفراء:
صفراء، آن نيز به دو گونه، طبيعى و زايدِ غير طبيعى، تقسيم مىگردد.
صفراى طبيعى، كف خون مىباشد كه رنگ آن سرخِ خالص [1]، سبك و تيز] گرم [است
هرگاه صفراء، گرمتر باشد، سرخى بيشترى دارد، آن گاه كه صفراى طبيعى
در كبد تكوّن مىيابد، دو بخش مىگردد، بخشى از آن با خون جريان مىيابد، و بخش
ديگر به كيسه صفراء سرازير مىشود.
آن بخش از صفراء كه با خون همراه است، دو جنبه ضرورى و انتفاعى دارد،
جنبه ضرورى وجود صفراء با خون، آميزش آن با خون براى تغذيه اعضايى است كه در مزاج
خود به اندازه مقتضى، سزاوار بهرهاى از صفراى نيكاند، مانند: ريه؛ جنبه انتفاعى
همراهى صفراء با خون، ايجاد رقت و لطافت در خون براى سهولت عبور خون در مجارى تنگ
است.
صفراى پالايش يافته و جذب شده به زهره نيز دو جنبه ضرورى و انتفاعى
دارد، اما جنبه ضرورى به اعتبار همه بدن، پاكسازى بدن از جريان صفراى اضافى در آن،
و به اعتبار عضوى خاص، تغذيه كيسه زهره است؛ اما جنبه انتفاعى ذخيره صفراء در زهره
دو چيز است:
1. شستشوى روده از مدفوع و بلغم چسبنده؛
2. گزش و تحريك روده و ماهيچه مقعد، تا احساس به دفع پيدا شود، و
براى تخليه حركت كند [2]؛
لذا بسا به سبب پيدايش سده (بند آمدگى) در مجراى بين زهره به سوى روده، بيمارى
قولنج عارض مىگردد. [3]
[1] شارح موجز، ص 14 مىگويد: سرخ خالص، كه مايل به زردى است، چون
رشته زعفران، لذا برخى رنگ صفراء را زرد گفتهاند، زيرا احمر ناصع، زرد زعفرانى
است، داود انطاكى در تذكره، ص 10 مىگويد: صفراء هنگام جدا شدن از بدن سرخ خالص
است و مدت زمانى پس از آن زرد مىگردد.
[2] سطح رودهها توسط مادهاى رطوبى معروف به «صهروج امعاء» اندود
شده است تا از تماس و آسيب رودهها با مواد دفعى جلوگيرى شود و اين ماده رطوبى
مانع احساس به دفع مىگردد لذا براى تحريك طبيعت به دفع لازم است پيوسته صفراى
تندى بدان ريزش نمايد (گزيده از شرح موجز، ص 14).
[3] گاه گرفتگى بين مجراى بين زهره و رودهها باعث بروز بيمارى
قولنج (انسداد روده قولون) مىشود و علامت بالينى آن سفيد شدن دفعى مدفوع مىباشد.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 340