نام کتاب : منطق دانشنامه علائى نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 95
گمان را؛ و يقين را نشايد.
و امّا اگر دعوى جزوى بود، كه بعضى
[1] فلان باستارست، مثال خود حجّت درست بود
[2] از شكل سيّوم. چنان كه گوئى: آن
[3] مثال فلانست، و آن [4] مثال باستارست، نتيجه آيد كه: برخى فلان باستارست [5].
[5] - بر جزوى بآنچه در شبيه او بينند، مثلا گويند: كه نفس مردم
قوتى است بايد كه پس ازين نماند، چون سياهى چشم وى و مثال بيشتر در مسائل دين و
فقه استعمال كنند و اين نيز ضرورى نيست، زيرا كه شايد كه حكم شبهى خلاف حكم شبهى
ديگر باشد، چه بسيار چيزها هست كه در يك معنى شبيه يكديگرند، و در هزار معنى
مخالفاند، و بر يكى حكم درست باشد يا شايد بود و بر ديگرى درست نباشد، يا شايد
بود، پس مثال دلخوشى را شايد افكند، گمان و يقين را نشايد، اما زمانى كه دعوى جزوى
بود مثل اب است ماده مثل حجتى درست باشد. از- شكل سوّم چنانكه گوئى: فلان ا است: و
فلان ج است، نتيجه دهد كه بعض ا ج است. ليكن نشايد كه لفظ فلان در هر دو قضيه بيك
معنى باشد: و الا نتيجه راست نيايد- ن.