قياسهاء استثنائى [5] از متّصلات از متّصلى [6] آيد- و استثنائى، چنان كه گوئى: اگر مر فلان را [7] تب دارد رگ وى [8] تيز بود، و اين متّصل است، و باز
گوئى: و ليكن تب دارد فلان را، و [9] اين استثناست، از [10] اينجا نتيجه آيد كه: فلان را رگ
[11] تيز بود.
[4] - از جزوى موجب صغرى و كلى سالب كبرى چنانكه گوئى: بعض صقلانى
انسانست و هيچ صقلانى دكنى نيست، و بيان و [آن- ظ] بعكس صغرى است، بقياس چهارم از
شكل اول برگردد و همچنين در متصلات همين دو شكل حاصل شود بشرائط مذكور هرگاه موضوع
بمقدم و محمول بتالى مبدل گردد قياس- ن.
[5] - بى: استثنائى- د،- و قياسهاء استثنائى- كب،- قياس استثنائى-
ن.