نام کتاب : منطق دانشنامه علائى نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 18
و [1] اگر باز دارنده نبود از طبع- يا از
خوى، شايد كه بخندد؛ و بيشتر ازين دو وصف
[2] بايد- كه ببود [3] نخست، تا مردم ببود. پس [4] چون اين جان [5] با تن جفت شود، و مردم مردم شود
[6]، آنگاه خندناكى و شگفتدارى آيد. پس سپسين
[7] وصف آنگاه همىآيد- كه مردم مردم شود» و ازين قبل را توانى گفتن كه
نخست بايد كه مردم را [8]
جان مردمى بود- تا مردم شود، و تا خندان باشد
[9] بطبع. و نتوانى گفتن كه نخست بايد كه خندان باشد [10] بطبع- تا او را جان مردمى باشد، و
مردم شود. پس وصف پيشين ذاتى است بحقيقت. و وصف دوّم هر چند كه هرگز [11] از مردم برنخيزد ذاتى نيست، كه عرضى [12] است.
و اما آن كه گوئى زيد نشسته است- يا خفته است، يا پيرست- يا جوانست،
شكّ نيست- كه عرضى است؛ هر چند كه [13]: يكى زودتر برگردد، و يكى ديرتر
[14] بماند.