نام کتاب : منطق دانشنامه علائى نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 146
شايد كردن.
و اينجا بسيار مردم گويند كه: دايره بحقيقت نيست [1] البتّه و نشايد بودن [2] كه دايره موجود بود چنان كه مهندسان [3] گويند كه مركزيش [4] باشد- كه همه خطهاء راست [5] از وى بكناره برابر بوند [6]. پس اين
[7] اقسام اصلهاء علم برهانىاند.
و اولى- آن بود- كه ميان وى- و ميان موضوع، واسطه نبود عامّتر [9].
چنان كه جانورى و خندناكى- مردم را، كه هر يكى- ورا [10]
[1] - نيست و- د،- آن اصل باشد و درين وقت مسامحه كند، و مثال اين
هر دو آن اصطلاحاتست [كذا] كه در كتاب اقليدس او را باين نام خواند- كه چاره نيست
از اتفاق كردن، و اينجا بسيار مردم گويند: دائره بحقيقت نيست همچنانكه گويند بايد،
كه مسلم دارند- كه بر هر نقطه كه خواهيم دائره بهر بعد كه خواهيم رسم توانيم كرد-
ن.
[8] - و محمولات پيشين و اصلهاء اولين بايند و- م- ك،- و محمولات
مقدمات پيشين اصلهاء اولين باشند و- ل مثل متن و بجاى «بايند» «مانند»- ط،- و بجاى
«اولين» «اولى»- د،- و در «ق» پس از «بايند» علاوه دارد: «پيشين اصلهاء اولين
بايند».