نام کتاب : منطق دانشنامه علائى نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 119
چنان كه وهم گويد كه: هر چه بوى اشارت نتوان كرد [1] كه كجاست؟
و نشايد كه بيرون عالم [2] يا اندرون عالم بود [3]، آن چيز نبود.
و گويد- كه چاره نيست- كه [4] بيرون عالم خلا بود [5]. يا ملا بود؛ و نشايد كه [6] چيزى از آن كه هست مهتر شود، الّا بآن كه زيادتى از بيرون بوى رسد،
يا [7] اندر ميان وى فرجها [8] افتد و حجّت خرد خود درست كند- كه
اين [9] همه باطل است.
[9] - وهميات- و اما وهميات پس آن مقدماتى باطل باشد كه ميل نفس
بگرويدن بآن بسيار قوى باشد تا حدى كه در اول امر قبل از ممارست معقولات شك در آن
نتوان كرد و سبب اين قوت وهم باشد نه عقل و اين قوت در وقتى بود كه نفس را دو حال
باشد يكى آنكه عقل را در آن عقل را در آن مقدمه هنوز بحجتى حكمى نباشد و در رد و
قبول آن متوقف باشد. دوم آنكه وهم خواهد كه بر موضوع آن مقدمه حكم محسوسات جارى
كند و او از محسوسات نباشد بلكه مقدم باشد بر [محسو] سات و صوت [كذا] را و در وهم
نتواند آمد زيرا كه جز محسوس در وهم نباشد هم چنانكه وهم در وهم نيايد و هيچ عجب
نيست كه چيزى در وهم نيايد چون معلوم است كه وهم در وهم نيايد و هر
نام کتاب : منطق دانشنامه علائى نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 119