responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 621

پاراگراف اين است كه دلالت شرح الاسم بر وجود نيز، دلالت بالعرض است. زيرا شرح الاسم، از آن جهت كه شرح الاسم است بر وجود معنى اسم دلالت نمى‌كند، زيرا چه‌بسا معنى اسم اصلا وجود نداشته باشد. مثلا وقتى مى‌گوييم: سى مرغ مرغى است كه سى بال دارد؛ اين در واقع شرح اسم سى مرغ است، كه اصلا وجود خارجى ندارد.


(621) - از آن‌جا كه هر حدّ فقط حدّ يك شى‌ء است (- يادداشت‌هاى شماره‌ى 550، 555، و 573 پيش از اين) بنابراين اجزاء حدّ بايد يك نوع اتّحاد داشته باشند. حتى اجزاء شرح اسمى كه در عالم خارج متعلّقى ندارد نيز از آن‌جا كه به‌هرحال يك حدّ و تعريف است بايد يك نوع اتّحاد و وحدت داشته باشند. نيز- يادداشت شماره‌ى 640 پس از اين و متن مربوط به آن.

(622) - حاصل اين پاراگراف اين است كه به عقيده‌ى ابن سينا شرح الاسمى كه مطابق خارجى ندارد، اتّحاد اجزاء آن نمى‌توانند نسبت به خيال واحدى در نفس اخذ شود؛ زيرا معناى چنين شرح الاسمى يا معدوم است، امّا امرى مركّب و مجعول (مانند: انسان پرنده) كه در هرحال خيال واحدى در نفس ندارد. پس به عقيده‌ى ابن سينا اتّحادى كه بين اجزاء شرح الاسمى كه مطابق خارجى ندارد اعتبار مى‌شود از نوع اتّحادى است كه مثلا در خصوص «يك قصيده، يا يك كتاب» معتبر است.

(623) - منظور «شرح الاسم» است؛ يعنى «شرح الاسم» يكى از انواع چهارگانه‌ى «حدّ» است.

(624) - «جنس» در مثال رعد همان «صوت» است كه در مقدمه‌ى كبراى قياس اوّل ذكر مى‌شود؛ (- يادداشت شماره‌ى 3، استاد عفيفى در صفحه‌ى 291 برهان شفاء).

(625) - بيان مرحوم ابن سينا در اين پاراگراف تا اندازه‌اى پيچيده و مغلق است. مى‌نويسد: ارسطو حدّى را كه مبدأ برهان است ذكر نكرده و فهم آن را به خود خواننده واگذار كرده است. حدّى كه مبدأ برهان است عبارت است از حدّ اوسطى كه در برهان اوّل واقع است؛ در مثال رعد، اين حدّ عبارت است از «رطوبتى كه آتش در آن خاموش شده است». به عقيده‌ى شيخ اين نوع حدّ قسم چهارم حدّ است. سه قسم ديگر عبارتند از: (1) حدّى كه مطلب «ما شارحه» را تشكيل مى‌دهد؛ و (2) حدّى كه نتيجه‌ى برهان دوّم است، در مثال رعد: رعد عبارت است از صوتى كه در ابر حادث مى‌شود؛ و (3) حدّ تامّ، يعنى مجموع حدّ مبدأ برهان و حدّ نتيجه‌ى برهان، در مثال رعد: رعد عبارت است از صوت حاصل خاموش شدن آتش در ابر.

سپس ابن سينا در اين پاراگراف مى‌گويد در بعضى جاها فقط حدّى را داريم كه مبدأ برهان است و آن در جائى است كه مى‌خواهيم امرى را تحديد كنيم كه علّت ندارد؛ چون چنين چيزى علّت ندارد، پس برهان هم ندارد و بنابراين نتيجه‌ى برهان هم ندارد. پس در اين‌جا نه حد تام داريم كه مجموع حدّ مبدأ برهان و حد نتيجه‌ى برهان باشد، زيرا برهان و نتيجه‌ى برهان نداريم؛ و نه حدّ نتيجه‌ى برهان داريم؛ تنها حدّى كه مى‌توانيم داشته باشيم حدّ مبدأ برهان است.

در پاراگراف بعد، ابن سينا، حدّى را كه قبلا به عنوان حدّ مطلب «ما شارحه» معرفى كرده است، حدّ محسوب نكرده و از اقسام حدّ خارج مى‌داند و به اين ترتيب مى‌نويسد: «حدود حقيقى سه قسم است».

البته بايد توجّه داشت كه مرحوم شيخ آن قسم از مطلب «ما شارحه» را حدّ محسوب نمى‌كند كه مطابق خارجى نداشته باشد.

نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 621
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست