نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 473
اجزاء حد از راه تقسيم فقط به نحو اقتضاب، نه لزوما، اخذ مىشود، با
اينحال روش تقسيم از سه جهت در تحديد سودمند است: اول اينكه تقسيم بر آنچه كه
اعم و بر آنچه كه اخص است دلالت مىكند و از اينجا كيفيت ترتيب اجزاء حد استنباط
مىشود و آنچه اعم است ابتداء و آنچه اخص است پس از آن قرار داده مىشود: مثلا در
تحديد انسان گفته مىشود: حيوان دو پاى انس گيرنده است. و گفته نمىشود: داراى دو
پا است و حيوان انسگيرنده است، و بين اين دو فرق است، زيرا وقتى مىگوييم: «داراى
دو پا است و حيوانى انسگيرنده است»، حيوان در داراى دو پا مستتر است؟ و وقتى بعد
از آن حيوان را ذكر مىكنى، هم تكرار است، و هم سوء ترتيب.
(777) و أما إذا قيل حيوان أولا و لم يقل بعد ذو الرجلين، لا
بالفعل و لا بالقوة التى يقال بها المضمنات، فإذا قيل ذو الرجلين بعد الحيوان لم
يكن خللا.
(777) امّا وقتى اوّل حيوان گفته شود، داراى دو پا نه بالفعل و نه
بالقوه در حيوان مستتر نيست و گفته نشده است، بنابراين وقتى بعد از حيوان داراى دو
پا ذكر شود، خللى در تعريف حاصل نمىشود.
(778) و الثانى أن القسمة تدلك على أن تقرن كلّ فصل مع جنس فوقه
فتجعله جنسا لما تحته، فيجرى ترتيب الفصول على التوالى حتى يكون ما يجتمع من
الفصول إنما يجتمع على تواليها فلا يذهب منها شىء فى الوسط. فإذا أريد أن يركّب
الحد من الأنواع إلى الأجناس لم يطفر من نوع إلى جنس أبعد، بل الجنس الذى يليه.
(778) دوّم اينكه تقسيم تو را راهنمايى مىكند كه هر فصلى را با
جنس فوق آن مقرون كرده و مجموع آنها را براى آنچه كه در تحت قرار دارد، جنس قرار
دهى، و با اين روش ترتيب فصول بهطور متوالى جريان مىيابد تا اينكه فصول به
ترتيب قرار مىگيرند و چيزى از آنها در وسط جا نمىماند. و هرگاه خواستيد حدّ را
از انواع به اجناس تركيب كنيد، طفرهاى از يك نوع به جنس بعيد حاصل نمىشود، بلكه
جنس به دنبال نوع مىآيد كه بلافاصله بعد از آن قرار دارد.
(779) و الثالث أنها إذا وفت على الواجب كانت تشتمل على الفصول
الذاتية
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 473