نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 322
الموضوع مرتين بالقوة. و ذلك لأن الأبيض من جهة ما هو أبيض فقط لا
يمكن أن يكون موضوعا، و لكن الموضوع هو الذى عرض له أن كان أبيض و هذا هو الإنسان
الذى عرض له البياض، فهو أبيض. و إما أن يكون عرضان فى واحد فيحمل أحدهما على
الآخر، فيقال إن الأبيض متحرك: أى الشىء الذى عرض له البياض فقد عرض له الحركة،
لا أن الأبيض نفسه من حيث هو أبيض موضوع للمتحرك.
(490) يك محمول از جهتى محمول بالحقيقه- و نه محمول بالعرض- ناميده
مىشود هرگاه موضوع استحقاق داشته باشد كه ذاتا به عنوان چيزى كه ذات محصل دارد
وضع شود و آنچه كه بر او قابل حمل است بر آن حمل گردد، و بر آن محمولى، هر محمولى
كه باشد، حمل گردد، مانند: «انسان سفيد است»؛ زيرا انسان جوهر قائم بذاتى است كه
به حاملى كه آن را حمل كند محتاج نيست. امّا سفيدى قائم در انسان است و به حاملى
مانند انسان نيازمند است. پس هرگاه «انسان» موضوع واقع شود و «سفيدى» محمول آن
باشد، اين حمل حمل مستقيم است، كه حمل حقيقى ناميده مىشود نه حمل بالعرض. در
مقابل اين قسم از حمل، حمل بالعرض قرار دارد و آن عبارتست از اينكه آنچه كه طبعا
شأنيت محمول بودن را دارد قلب شود و به عنوان چيزى كه طبعا شأنيت موضوع بودن دارد
وضع گردد مثلا گفته شود: يك نوع سفيدى انسان است، در حقيقت در اينجا موضوع بالقوه
دوباره اخذ مىشود. 417
زيرا سفيدى از آن جهت كه فقط سفيدى است ممكن نيست موضوع واقع شود، لكن موضوع آن
چيزى است كه سفيدى بر آن عارض مىشود- و آن عبارت از انسان است كه سفيدى بر آن
عارض مىشود، و آن سفيد مىگردد. صورت ديگر حمل بالعرض اين است كه دو عرض كه عارض
يك موضوع واحد مىشوند، يكى بر ديگرى حمل شود؛ مثلا گفته شود: «سفيدى متحرك است»:
يعنى چيزى كه سفيدى بر آن عارض مىشود، حركت هم بر آن عارض مىشود، نه اينكه خود
سفيدى از حيث سفيد بودن موضوع حركت واقع مىشود.
418
(491) و يقال للشى إنه محمول بالذات و الحقيقة إذا كان الوصف له
بنفسه، كان عن طبعه أو بقاسر أوجده فيه، و لكنه ليس لشىء غيره من أجله يقال له. و
إذا تحققت لم تجد الصفة فى نفسه، مثل ما يقال إن الحجر متحرك و إن كان لا بالذات
يتحرك و لكن بالقسر.
(491) و گاهى يك محمول، محمول بالذّات و بالحقيقه خوانده مىشود،
هرگاه شىء
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 322