نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 315
وجود ذاتا محسوس است. امّا آنكه از نظر وجود ذاتا معقول است عبارت
است از آنكه ماده و لواحق ماده را ندارد، و ذاتا معقول است، زيرا محتاج عملى نيست
كه تحت آن عمل قرار گيرد آنگاه معقول شود، 401 و البته ممكن نيست كه محسوس باشد. امّا آنچه از نظر وجود ذاتا محسوس
است، ذات آنها، از نظر هستى، غير معقول بوده و محسوس است، لكن عقل آن را به نحوى
در نظر مىگيرد كه معقول مىگردد، زيرا عقل حقيقت آن را از لواحق ماده تجريد
مىكند. 402
(473) و نقول إنه إنما يكتسب تصور المعقولات بتوسط الحس على وجه
واحد، و هو أن الحس يأخذ صور المحسوسات و يسلمها إلى القوة الخيالية فتصير تلك
الصور موضوعات لفعل العقل النظرى الذى لنا، فتكون هناك صور كثيرة مأخوذة من الناس
المحسوسين، فيجدها العقل متخالفة بعوارض مثل ما تجد زيدا مختصا بلون و سحنة و هيئة
أعضاء، و تجد عمرا مختصا بأخرى غير تلك. فيقبل على هذه العوارض فينزعها فيكون كأنه
يقشر هذه العوارض منها و يطرحها من جانب حتى يتوصل إلى المعنى الذى يشترك فيه و لا
يختلف به، فيحصلها و يتصورها. و أول ما يفتش عن الخلط الذى فى الخيال فإنه يجد
عوارض و ذاتيات؛ و من العوارض لازمة و غير لازمة، فيفرد معنى معنى من الكثرة
المجتمعة فى الخيال و يأخذها إلى ذاته.
(473) و مىگوئيم: تصور معقولات توسط حس يك صورت دارد، و آن اينكه
حس صورتهاى محسوسات را اخذ كرده و تحويل قوهى خيال مىكند، اين صورتها موضوعات
فعل عقل نظرى ما قرار مىگيرند. در اينجا صورتهاى كثير اخذ شده از انسانهاى
محسوس به وجود مىآيد، و عقل اين صورتها را از نظر عوارض گوناگون مىيابد، مثلا
زيد را مختص به رنگ و كيفيت و هيئت اعضاى خاص مىيابد، و عمرو را با مختصات غير آن
دريافت مىكند.
سپس عقل به اين عوارض مىپردازد و آنها را كنار مىگذارد، گويى اين
عوارض را از آنها تقشير مىكند و دور مىاندازد، تا اينكه به معناى مشترك آنها
كه اختلاف بردار نيست- برسد، و آن را تحصيل كرده و تصور كند. و اوّلين چيزى كه عقل
دربارهى موجود خيالى تفتيش مىكند عوارض و ذاتيات آن است، و بعضى از عوارض را
لازم و بعضى ديگر را غير لازم مىيابد؛ و سپس هر تكتك معانى كثير مجتمع در خيال
را منفرد كرده و آن را ذاتا اخذ مىكند.
(474) و أما كيفية هذا الصنيع و مائية القوة الفاعلة لذلك، و
القوة المعينة للفاعلة،
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 315