نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 291
«إنّه» دون «لم هو»: فإن أصحاب العمل لهم مقاييس عن مقدمات
تجريبية و امتحانية، و بينهم محاورة فى إثبات و تبكيت مبنية على ذلك: مثلا كما
يقول صاحب التأليف السماعى إن هذه النغمة ليست موافقة لهذه النغمة من أجل أن الوتر
الفلانى كذا، و من أجل أن النغمة الفلانية كذا. فتكون مقدمات حسية ينتج منها نتيجة
حسية يتبين بها أن شى كذا أو ليس كذا. و كذلك يقول صاحب صناعة الملاحة «ليس هذا
وقت أن يكون كوكب كذا فى ذلك الموضع لأن كوكب كذا بعد لم يشرق». و يقول صاحب العلم
الطبيعى «إن هذه القوس ليست نصف دائرة لأن الشمس ليست على الأفق»- فيكون أما أولئك
فقد أخذوا مقدمات امتحانية، و أما هذا فقد أخذ مقدمة مسلمة عن علة بعيدة غير بيّنة
له بالعلة القريبة: فإن كون الشمس على الأفق ليست علة قريبة، إنما العلة القريبة
لذلك وقوع قطب القوس على الأفق. بل إنما بيان مقدمته بالعلة القريبة فى علم
المناظر، فيكون معنى أمثلة المعلم الأول على هذا الوجه.
(426) اين سخنان در تعليم اوّل و در شروح آن گفته شده است. تعليم
اوّل وعده داده بود كه دو قياس كه يكى شامل برهان ان و ديگرى شامل برهان لم چيزى
در دو علم مختلف است را به ما نشان دهد. و اين مثالها را براى عمل كردن به آن
وعده مطرح ساخته است. تفسيرهاى مختلف اين مثالها دو چيز را بر ما روشن مىكنند:
اوّل آنكه برهان لمّ از طريق قياس معلوم شود و برهان انّ از حس و ادراك حسى. و
دوّم آنكه برهان انّ در موردى است كه برهان لم در آن مورد نيست. بنابراين اين
مثالها يا دو قياس مختلف را به ما نشان مىدهند و يا اينكه دو چيزى را مطرح
مىكنند كه يكى قياس و ديگرى غير قياس است. گمان من در حل اين شبهه اين است كه
مقصود معلم اوّل از شخصى كه «چيزى را حس مىكند»
341 اين نيست كه نتيجه و مطلوب را حس كند بلكه مقصود او اين است كه در
اينجا مقدماتى است كه از حس اخذ شدهاند، و نتيجه مىدهند كه مطلوب «هست» اما
اينكه «چرا هست» را نتيجه نمىدهند: 342 زيرا كسانى كه با عمل سروكار دارند، از قياسهايى استفاده مىكنند
كه از مقدمات تجربى و امتحانى گرفته شدهاند، و اين گروه باهم در مورد اثبات و
ابطال مطالب بحث مىكنند، و اين بحث بر همان امور تجربى مبتنى است: مثلا شخصى كه
با تأليف سماعى سروكار دارد مىگويد اين نغمه با فلان نغمه موافق نيست زيرا فلان
وتر فلان جور است يا فلان نغمه فلان جور است. بنابراين از مقدمات حسى، نتيجه حسى
حاصل مىشود و از طريق اين نتيجهى حسى بيان مىشود كه فلان چيز فلان جور است يا
فلان جور نيست. و همينطور مثلا يك دريانورد مىگويد: «هنوز وقت آن نشده است كه
فلان ستاره در فلان موضع از آسمان باشد، زيرا فلان ستارهى بعد از آن هنوز
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 291