بايد كه ميانه [2] زمين خاك صرف بود كه سخت گراينده
[3] بود بطبع بسيط زمينى، وز بروى خاك آبآميز، كه [4] گل بود، وز بروى جائى [5] غلبه آب دارد، و جائى [6] غلبه زمين و
[7] آنجا كه غلبه آب دارد- دريا بود
[8] و آنجا كه غلبه زمين دارد آفتاب او را
[9] خشك كند؛ تا روى وى [10] خشك بود، و اندرون وى [11] گل بود.
و سبب آن كه آب بهمه روى زمين نيست آنست
[12] كه: آب زمين شود، و زمين آب؛ و هر كجا
[13] زمين چيزى ديگر شود رخنه افتد، و هر كجا