گروهى گويند كه هيچ جسم گرم
[2] سرد نشود، و هيچ سرد گرم نشود
[3].
و ليكن: سه گونه حال افتد.
يكى- چنان كه [4] آتش بزير آب بر افروزى [5] آتش پارها اندر آب شوند- و با آب
[6] بياميزند، و آب را گرم كنند، نه بآن معنى كه آب گرم شود.
و ليكن بآن معنى كه با گرم بياميزد، و قوّت گرم كه با وى آميخته بود [7] مر قوّت سردى و را [8] بپوشاند، پس چون ساعتى مدد نيابد آن [9] آتش پارها كه با وى آميخته بود از وى
بيرون شود. و [10] وى هم چنان كه بود سرد [11] بماند؛ و نه چنان [12] بود كه سردى اندر وى معدوم بود؛ و باز
پيدا شد- و [13] موجود شد،
[14] و ليكن اندر وى پوشيده بود
[15]- و