نشانها بر [2] نيستى خلا بسيار است: يكى: ايستادن آب اندر آب دزد، چون سر گرفته
بود، بسبب آن: كه آب نتواند [3] جدا شدن از كوزه- و جاى خالى ماندن- كه سطحهاى جسمها از يكديگر جدا
نشوند- الا بخليفت [4]
و هم چنين آب كش- كه [5]
چون يك بار يك سو از وى آب فرود آيد [6]- بيش [7]
نايستد، كه [8]: اگر يك سو فرو ريزد- بديگر سو فرو [9] نيايد آنجا خلا [10] افتد، پس بضرورت اين [11] كناره آب- كه همىريزد آن كناره را
بكشد [12] كه گسستگى نتواند [13] افتادن الا بچيزى كه اندر ميان آيد.-
و كبه [14]