و اندر حديث بهره پذيرفتن صورت بجزوهاء
[2] مخالف عجبى [3] ديگرست كه اين جز [4] و مخالف آنجا همىافتد [5]- كه تو قسمت افكنى، و اگر بگردانى جاى ديگر افتد [6]، و تبع و هم تو بود، و اين محال بود.
پس از اينجا پديد آمد [7] كه جايگاه پذيراى معقولات كوهريست نه جسم و نه اندر جسم [8].
زيادت برهان اندر حديث بيزارى فعل عقل[9] از آلت[10]
اگر قوّت اندر يافتن را آلتى بود از
[11] آلتهاى جسمانى: يا او را [12] اندر يابد، يا اندر نيابد.
[1] و خود است و خردش اندر نيايد- د،- وجود است و خودش اندر يابد-
آ- ه.