نشان [2]
آن كه فعل قوّت عقلى [3]
بآلت جسمانى نبود:
يكى آنست كه: هر فعل قوّتى- كه بآلتى
[4] جسمانى بود، چون آلت را ضررى رسد: يا اندر نيابد، يا چنان اندر يابد
كه نه راست بود [5]. چون: چشم- كه آفتيش [6] رسد- نه بيند، يا چيزى ديگر گونه
بيند.
و ديگر كه: آلت را اندر نيابد زيرا كه ميان وى و ميان آلت [7] آلتى نبود، چنان كه: چشم- كه خود را
نه بيند. و ازين قبل اندر يافت [8] خود را اندر نيابد.
و سه ديگر [9] كه [10]
اگر كيفيّتى بودى [11]
كه مر او را جوهرى شود، مر او را اندر نيابد، چنان كه حس لمس كه سوء [12] المزاج را هر گاه كه