نبودندى [1]. پس خاصيّت مردم تصوّر و تصديق كلّياتست. و استنباط كردن مجهولات- از علوم- و صناعات، و اين همه [2] قوّت يك نفس است.
مرتبتهاى [3] عقلى
بايد كه دانسته آيد كه: [4] نخستين مرتبت اندر يافت [5] نظرى مرجان مردم را پذيراى اين معقولاتست كه گفته آمد [6]، و باوّل ساده بود، و هيچ صورت [7] معقول اندر وى نبود، و ليكن بپذيراى [8] بود. و اين را عقل هيولانى [9] خوانند، و [10] عقل بقوّت خوانند.
و از آن سپس [11] دو گونه معقولات اندر وى آيد:
يكى: اوّليّات حقيقى، كه اندر [12] گوهر وى است- پذيرفتن وى،
[1] بودندى- آ- ه.
[2] اين هم- كب- د.
[3] مرتبهاى- آ،- مرتبهاء- ل.
[4] كه دانست اندكى- آ- ه.
[5] بى: يافت- ط،- مرتبت اندر يافتن- كب،- مرتبه اندر يافت- م- ك.
[6] گفتهاند- ه،- گفته آيد- د.
[7] صورتى- د.
[8] پذيراى- د- آ- ط،- بپذيرائى- كب.
[9] هيولائى- آ- ه.
[10] و اين- د.
[11] پس- ه.
[12] اندر وى- د.