و قوت و هم- آن كار راست تا
[6] معنى نا [7] ديدنى را ببيند، تا از بد [8] گريخته آيد، و نيك را جسته، پس هم آلتست.
و قوت حافظه- از قبل ياد داشتن است تا ديگر بار ببيند [9] پس مر حيوان را [10] اصلى است كه اين همه آلتهاى وىاند.
و آن اصل تن نيست- كه هر پاره از تن نيز
[11] آلتست- و مر كارى راست؛ پس آن اصل جان حيوانى است، [12] آن قوّتهاء وىاند تا وى بماند، و
بوى [13] زندگى بود.