نام کتاب : شرح رسالة الطير( ابن سهلان ساوى) نویسنده : عمر بن سهلان ساوى جلد : 1 صفحه : 49
رسولا يسومهم رضاكم و اماطة السّوء عنكم فانصرفوا مغبوطين و هودا
نحن فى الطريق مع الرّسل. و اخوانى متشبثون بى يطلبون منّى حكاية بهاء الملك، بين
ايديهم و ساصف وصفا موجزا وافرا فاقول و كم من أخ.»
ترجمه
ما صحبتى ديديم كه صفت فراخاى و خوشى آن، نتوان كرد، چون درگذشتيم و
حجاب برداشت، صحنى ديگر ديديم كه از نيكويى اوّل ما را فراموش شد و آن را خورد
دانستيم، چون به حجره پادشاه رسيديم و جمال و جلال پادشاه بر ما تافت، مدهوش شديم
و به حالتى رسيديم كه قدرت آن نداشتيم كه بدو شكايت كنيم الّا كه او بر سرّ ما
مطّلع شد. و به لطف خويش، آرام و ثبات با ما داد. پس ما دلير شديم بر سخن گفتن با
او آن قصّه خويش پيش او عبارت كرديم، پس گفتيم، قادر نبود بر حلّ دام، مگر آن كس
كه بسته باشد و من به ايشان رسول فرستم، كه ايشان را تكليف كند خشنود گردانيدن شما
و دور گردانيدن شما و دور گردانيدن بدى از شما بازگردند، شاد و به كام دل.
پس ما در راه بازگشتيم با رسولان و برادران من مرا مطالبت مىكردند
كه حكايت بهاء و جلال پادشاه ما را بر گويى. و من وصفى موجز مىكنم، بدان مقدار كه
مىتوانستم كه او پادشاه است كه هر گاه كه تصوّر كنى، جمال بىقبيح و كمال بىنقص
آن، تمامى مر او را نباشد، هر جمال و كمال حقيقى كه هست، او راست و هر نقص كه
باشد، حقيقى و مجازى، ازو دور است، او را از حسن، روى است و
نام کتاب : شرح رسالة الطير( ابن سهلان ساوى) نویسنده : عمر بن سهلان ساوى جلد : 1 صفحه : 49