نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 284
بين مىرود؛ ولى برخى ديگر اينگونه نيستند، بلكه با تبديل آنها به
ضدّ خود، موصوف، از بين نمىرود.
صفت حيات از صفتهاى حقيقى محض است. اگر حيات به موت تبديل شود،
موصوف از ميان مىرود. حيوان مرده، حيوان نيست. اگر به او حيوان گفته شود، مجازى
است نه حقيقى. چنانكه انسان مرده هم انسان نيست. نمىگوييم: اين مرده، انسان است؛
بلكه مىگوييم: اين، جسد انسان است، نه خود انسان. اما سياهى هرگاه به سفيدى تبديل
شود يا برعكس، موصوف از ميان نمىرود؛ بلكه تنها وصف آن تغيير مىكند. مىگوييم:
اين جسم- مثلا- سياه بود و اكنون سفيد شده است و برعكس.
مىتوان گفت: قسم اوّل، از صفتهاى غير متغيّر و قسم دوم از صفتهاى
متغيّر است. به همين جهت است كه شيخ الرئيس مىگويد:
منها: مثل أن يسودّ الّذي كان أبيض و ذلك باستحالة صفة متقرّرة غير
مضافة؛ يكى از صفتهاى حقيقى چنين است كه جسم سفيد، سياه شود و اين به ديگرگون شدن
صفت غير مضافى است كه استقرار دارد.
اينگونه صفتها بر خداوند روا نيست؛ چراكه او موضوع هيچگونه تغيّر
و تبدّلى نيست.
لازمه اين مطلب اين است كه صفتى مانند صفت حقيقى حيات، بر خداوند
ممتنع نيست؛ چراكه اين صفت، هرگز با بقاى موضوع، به ضدّ خود تبديل نمىشود.
موضوع حيات، اگر نابود شدنى است، خود از بين مىرود و اگر نابود شدنى
نيست، از بين نمىرود.
آنچه تغيّر نپذيرد تويى
آنچه نمرده است و نميرد تويى
تقسيمى براى صفتهاى حقيقى مضاف
اين تقسيم، يك تقسيم مهم و جدّى است. اينگونه صفتها، در عين
استقرار در
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 284