نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 28
گزارش تفصيلى بخش چهارم
پنج فصل آخر نمط هفتم يعنى از فصل بيستوسوم تا بيستوهفتم به اين
بخش اختصاص دارد. از آنجا كه خداوند به تمام جزئيّات عالم است، بايد معلوم شود كه
شر چگونه در قضاى الهى راه يافته است؟
فصل بيستوسوم
در اين فصل، بيان شده است كه شر، حقيقى يا نسبى است. شرّ حقيقى، يعنى
عدم ذات يا عدم كمال ذات. اين معنا از شر، عدمى است و نيازى به فاعل و خالق ندارد.
شرّ نسبى به موجودى گفته مىشود كه منشأ عدم ذات يا عدم كمال موجود ديگرى شود.
بايد ديد آيا خداوند، موجودى كه شرّ نسبى است خلق مىكند يا نه؟
اينجاست كه مخلوقات به پنج قسم تقسيم مىشوند: شرّ محض، شرّ غالب،
شرّ مساوى با خير، خير غالب و خير محض.
از ديدگاه فيلسوفان مسلمان دو قسم اخير خلق مىشوند. موجودات مجرّد
عقلى، خير محضند و خداوند وجود آنها را افاضه كرده است. موجودات عالم طبيعت، خير
غالبند. آتش- هرچند گاهى منشأ شر و ضرر مىشود- ولى خيرش غالب است و بايد خلق شود؛
چرا كه ترك خير كثير، به سبب شرّ قليل، شرّ كثير است.
فصل بيستوچهارم
در اين فصل، بحث درباره اين است كه اگر آنچه در عالم طبيعت خلق شده،
شرّ نادر است، پس چرا بر انسان كه گل سرسبد اين عالم است، شر غلبه دارد؟ غالب،
بلكه اغلب انسانها به لحاظ قوّه نطقى گرفتار جهل و به لحاظ قوّه شهوى و غضبى،
مطيع شهوت و غضبند.
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 28