نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 239
اگر توجه كنيم كه مدركى كه ادراكش فعلى است، مقام و منزلتى برتر از
مدركى كه ادراكش انفعالى است، دارد، باز هم تصديق مىكنيم كه واجب الوجود به اين
لحاظ هم برتر است؛ چرا كه فرق است ميان ادراكى كه افاده وجود كند و ادراكى كه
مستفاد از وجود باشد.
با توجه به همين مطالب است كه شيخ الرئيس مىگويد:
إدراك الأوّل للأشياء من ذاته في ذاته هو أفضل أنحاء كون الشىء
مدركا و مدركا؛
واجب الوجود، اشيا را از ذات خود و در ذات خود ادراك مىكند و ادراك
او از تمام اقسام مدرك بودن و مدرك بودن شىء برتر است.
توضيح تفصيلى درباره علم به ماسوا
واجب الوجود نه تنها ماده ندارد؛ بلكه ماهيّت هم ندارد. بنابراين، از
تجرّدى فوق تجرّد عقول و نفوس برخوردار است؛ چرا كه نفوس، هم داراى ماهيّتند و هم
تعلّق تدبيرى به بدن دارند و عقول، تنها داراى ماهيّت بوده و از تعلّق به بدن،
منزّهند؛ ولى واجب الوجود، ماهيّت هم كه شايبهاى از ماده است، ندارد و به همين
لحاظ است كه بايد ادراك او را همچون وجودش- كه تمامترين وجودات است- تمامترين
ادراكها بدانيم.
ادراك، حسى، خيالى، وهمى و عقلى است. ادراك حسى به ابزار حسى نياز
دارد.
ادراك خيالى مترتّب بر ادراك حسى است. ادراك وهمى يا به وسيله ابزار
مادّى است يا بدون ابزار مادّى. برخى آنرا مادّى و برخى آنرا مجرّد مىشناسند.
اگر مادّى باشد، خداوند چون مجرّد، بلكه فوق مجرّدات است، از داشتن ادراك وهمى
منزّه است و اگر مجرّد است، باز هم خداوند از داشتن چنين ادراكى منزّه است؛ چرا كه
ادراك وهمى، بخشى از ادراكهاى نفسانى است و خداوند، فوق جواهر نفسانى، بلكه فوق
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 239