responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 210

دهد؛ چرا كه وى بر آن است تا روشن كند كه عالم واجب الوجود، فعلى يا انفعالى، متبوع يا تابع و اصل يا فرع است و البته واجب الوجود از داشتن قوّه حس و خيال و داشتن ادراك‌ها و مدرك‌هاى حسى و خيالى، منزّه و مبرّاست.

شيخ الرئيس پس از تقسيم علم به فعلى و انفعالى درباره علم واجب الوجود مى‌گويد:

و يجب أن يكون ما يعقله واجب الوجود من الكلّ على الوجه الثّاني؛

واجب است كه آن‌چه واجب الوجود، از كلّ موجودات تعقّل مى‌كند، بر وجه دوم باشد.

دليل آن آشكار است. ادراك‌هاى انفعالى مستلزم تغيّر و تأثّر و مستلزم احتياج به غير است. علم هم با همه قداستى كه دارد، نبايد مستلزم احتياج و نقصى براى عالم باشد. به اعتقاد شيخ الرئيس چيزى كه موضوع تغيّر نيست، معروض اوصافى كه مستلزم تغيّر باشند، قرار نمى‌گيرد و اين، يك قاعده كلى است كه بعدها درباره آن، بحث مى‌شود. [1]

علم فعلى و جبر و اختيار

آيا علم فعلى واجب الوجود، از انسان سلب اختيار مى‌كند، يا نه؟

اشاعره معتقدند كه علم خداوند علت همه موجودات و از جمله افعال انسان است. بنابراين، انسان در كارهاى خود ناچار يا دست‌كم مكسوب است.

خيّام كه خود اشعرى مسلك بوده يا اشعرگرى را به مذاقّ خود سازگار مى‌ديده، مى‌گويد:

من مى خورم و هر آن‌كه او اهل بود

مى خوردن من به نزد او سهل بود

مى خوردن من حق ز ازل مى‌دانست‌

گر مى نخورم علم خدا جهل بود


[1] . ر. ك: همين نمط، فصل نوزدهم.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 210
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست