نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 185
بدان كه سخن گوينده كه مىگويد: شىء، شىء ديگر مىشود- آن هم نه به
نحو استحاله از حالىبهحالى و نه به نحو تركيب با چيزى ديگر كه شىء سومى پديد
آيد، بلكه به نحوى كه پيشتر شىء واحدى بود و اكنون شىء واحد ديگرى شد- سخن شعرى
نامعقولى است.
وى آنگاه براى نشان دادن اينكه چنين گفتارى از تخيّلات شاعرانه و
غيرمعقول است، صورتهايى ذكر مىكند؛ چرا كه در اين صورت، آن دو چيز اوّل و دوم،
يا هر دو موجود يا هر دو معدوم يا يكى از آنها موجود و ديگرى معدوم است. اين صورت
هر دو قسم مىشود؛ زيرا يا شىء اوّل، موجود و دومى معدوم است، يا به عكس.
اكنون با الهام از بيانات شيخ الرئيس به توضيح هر كدام مىپردازيم و
نشان مىدهيم كه چرا آنها شاعرانه و نامعقولند.
1. موجود بودن هر دو
شيخ الرئيس در اينباره مىفرمايد:
فإنّه إن كان كلّ واحد من الأمرين موجودا فهما اثنان متميّزان؛
اگر هر يك از دو چيز، موجود باشد، دو چيز متمايز و جداى از
يكديگرند.
در اين فرض، هيچگونه انضمام يا اتحادى به نحو تركيب اتحادى يا
انضمامى ميان واحد اوّل و واحد دوم، تحقّق نيافته است؛ بلكه ممكن است به نحو تركيب
غير حقيقى در كنار يكديگر قرار گرفته باشند. بنابراين، اتحاد آنها، اتحاد غير
حقيقى و به ملاحظه ملاك وحدت و مناط يگانگى، اتحاد آنها اعتبارى است.
روشن است كه گويندگان به اتحاد عاقل و معقول، به اين حدّاقلّ اتحاد-
كه همان اتحاد اعتبارى است- قانع و راضى نيستند و اگر به آنها گفته شود كه در
اتحاد عاقل و معقول، هركدام آنها به وجود جداگانه و متمايز خويش موجود است و دست
تقدير- اگر نگوييم: دست اتّفاق- آنها را در كنار يكديگر قرار داده است، اعلام
برائت و
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 185