نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 177
هواء، على أنّ الموضوع للمائيّة خلع المائيّة و لبس الهوائيّة، أو ما
يجري هذا المجرى.
ترجمه
اشاره
بدان سخن كسىكه مىگويد: چيزى چيز ديگرى مىشود- آن هم نه به عنوان
استحاله از حالى به حالى و نه به عنوان تركيب با چيزى ديگر، تا ثالثى از آنها پديد
آيد؛ بلكه به اين معنا كه چيزى بود و چيزى ديگر شد- سخن شعرى نامعقولى است؛ [1]
زيرا اگر هر يك از آنها دو موجود است، دو چيز متمايز و جداى از
يكديگرند. [2]
و اگر يكى از آنها معدوم است- اگر معدوم را آن چيز پيشين فرض كنيم،
چه چيز ديگرى پديد آمده باشد و چه پديد نيامده باشد- محال است كه آنچه معدوم فرض
كردهايم، دوم شود و معدوم، موجود گردد. [3]
و اگر هر دو معدومند، يكى از آنها ديگرى نشده- و اتّحادى صورت نگرفته
است [4]-؛ بلكه تنها جايز است كه گفته شود: آب
هوا شد؛ به گونهاى كه مادّه آب، صورت آب را از دست بدهد و صورت هوا را بپوشد و
مانند اينها. [5]
شرح و تفسير
در فصلهاى گذشته به بطلان اتحاد عاقل و معقول و بطلان اتحاد
معقولها و
[1] . در اين قسمت، به صورتهاى معقول و غيرمعقول اتحاد، اشاره شده
است. صورتهاى معقول عبارتند از:
استحاله، تركيب و صورت نامعقول، اين است كه چيزى چيزى ديگر شود.
اين صورت نامعقول، سه صورت دارد.
[3] . اين همان صورت دوم است كه يكى موجود و ديگرى معدوم است. اين
هم دو فرض دارد: يكى اينكه اوّلى معدوم و دومى موجود باشد و ديگرى بالعكس. شيخ
الرئيس صورت اوّل را مطرح كرده است.