نام کتاب : شرح الإشارات و التنبيهات نویسنده : الرازي، فخر الدين جلد : 0 صفحه : 68
يعنى اگر حقيقت جسم فقط صورت جسميّه بود در صورت عروض انفصال بايد
جسم از بين مىرفت، در حالى كه از بين نمىرود. پس معلوم مىگردد غير از صورت
جسميّه كه اتّصال و پيوستگى بالذّات است بايد حقيقت ديگرى باشد كه گاهى اتّصال را
مىپذيرد و گاهى انفصال را. و آن هيولا است كه قابليّت محض بوده و في حدّ ذاته نه
منفصل است و نه متّصل بلكه پذيراى هر دو.
ايراد فخر رازى بر برهان اثبات هيولا
فخر رازى دو تقرير از برهان «فصل و وصل» ارائه مىكند كه هر دو مبتنى
بر قاعده «كلّ حادث مسبوق بإمكان و بمادّة» مىباشد. او اظهار مىدارد كه اين
انفصالى كه عارض مىشود قبل از حصولش ممكن الحصول است. پس امكان عروض انفصال قبل
از حصول انفصال موجود است. و اين امكان نيازمند محلّ و مادّه است. و چون محلّ آن
صورت جسميّه كه عين اتّصال است نمىتواند باشد، پس بايد چيز ديگرى باشد كه نامش
هيولا است. او بر اوّلين تقريرى كه از كلام شيخ ارائه مىكند تشكيكى وارد مىسازد
به اين بيان كه: جسم قبل از عروض انفصال يك جسم بود و بعد از انفصال دو جسم شد. پس
آنچه زائل شده «وحدت» بوده، و آنچه عارض شده «اثنينيّت» است، و اين دو عرضاند كه
محلّ آنها جسم مىباشد.
بنابر اين بعد از عروض انفصال جسم بودن جسم از بين نمىرود بلكه عرضى
از اعراض آن از بين مىرود كه خارج از حقيقت جسم است
[1].
او سپس مىكوشد برهان را به گونهاى ديگر تقرير كند كه اين اشكال بر
آن وارد نباشد [2]. امّا بر آن تقرير هم اشكال وارد
مىكند و آن اينكه: مطابق قول شما لازم مىآيد كه حدوث انفصال در جسم موجب اعدام
كلّى آن بشود، زيرا جسم قبل از انفصال يا داراى مادّه واحدى هست يا نيست. اگر
داراى مادّه واحد است، پس آن مادّه واحد بعد از عروض انفصال يا به وحدت قبلى خود
باقى است يا نيست.
احتمال اوّل باطل است، زيرا:
اگر با بقاء مادّه به وحدت قبل از انفصال، صورت جسميّة هم به وحدت
قبلى خود باقى بماند لازم مىآيد مادّه و صورت هر يك از دو جزء حادث بعد از
انفصال، عين مادّه و صورت قبل از انفصال باشد (يعنى لازم مىآيد كه هيچ انفصالى
صورت نگرفته باشد)، و اين خلاف فرض است.
امّا اگر با بقاء مادّه به وحدت قبل از انفصال، صورت جسميّه به وحدت
قبلى خود باقى نماند لازم